تازیانه زنان مسیحی در دوران مرگ سیاه

تازیانه زنان مسیحی در دوران مرگ سیاه
آذر 16, 1401
219 بازدید

شیوع عالمگیر طاعون،که دوران اوج آن بین سالهای 1346 تا 1353 میلادی بود،باعث کشته شدن انسان های بی شماری شد،در اثر این بیماری حدود 50 میلیون نفر در اروپا و بین 30 تا 40 میلیون نفر در مناطق اطراف آن،از بین رفتند. این بیماری ترسناک به مرگ سیاه معروف شد. در آن دوران،مردم آنقدر از […]

شیوع عالمگیر طاعون،که دوران اوج آن بین سالهای 1346 تا 1353 میلادی بود،باعث کشته شدن انسان های بی شماری شد،در اثر این بیماری حدود 50 میلیون نفر در اروپا و بین 30 تا 40 میلیون نفر در مناطق اطراف آن،از بین رفتند.

این بیماری ترسناک به مرگ سیاه معروف شد.

در آن دوران،مردم آنقدر از مبتلا شدن به طاعون وحشت داشتند که همگی از یکدیگر گریزان بودند،برادر از برادر،عمو از برادرزاده و خواهر از برادر دوری می جست،بسیار پیش می آمد که زن شوهر را ترک کند،اتفاق تقریبا باور نکردنی آنکه،پدران و مادران از دیدار و مراقبت از فرزندان بیمار خود پرهیز می کردند،گویا هیچ گاه با آنها پیوندی نداشته اند.

شهرهای بزرگ و کوچک و دهکده ها یا کاملا ویران یا به طور چشمگیری از جمعیت خالی شدند،اقتصادهای ملی در نتیجه ترس فراگیر و کمبود شدید نیروی کار رو به نابودی رفت،نهادهای اجتماعی،سیاسی و حتی دینی از پس لرزه های مرگ سیاه در امان نماندند.

مردم آن زمان که اصلا نمی فهمیدند عامل این بیماری خطرناک چیست،سردرگم و مضطرب بودند و می دیدند به هر ریسمانی چنگ بزنند،نمی تواند آنها را از چاه مرگ بالا بکشد،آنها فقط میدانستند که به مصیبت بزرگی گرفتار شده اند که صدها سال در خاطره ها می ماند.

مردم برای مواجهه با این بیماری و مرگ در چنین مقیاس عظیمی آمادگی نداشتند،گسترش سریع طاعون و مرگ و میری که از پی آن آمد،باعث ترس همگانی و روان پریشی مردم شد.

اوضاع به قدری وخیم بود که در مدت کوتاهی گوشه و کنار خیابان ها از جسد پر می شد،بسیاری از مردم در خیابان زندگیشان به پایان می رسید و آن هایی که در خانه شان می مردند،فقط زمانی که بوی تعفن جسد فاسد و گندیده شان بلند می شد،همسایگان از مرگشان باخبر می شدند.

چیزی که شرایط را بغرنج تر می کرد،این بود که بیشتر افراد حتی جرئت نداشتند به جنازه هایی که در گوشه و کنار شهر روی هم تلنبار شده بودند،نزدیک شوند،بنابراین دفن کردن قربانیان معضل بزرگی شده بود،به ناچار باید به افراد بسیار کمی که اکثرا از تهی دستان و مجرمان بودند،دستمزدهای هنگفتی پرداخت می شد،تا آنها این کار را انجام دهند.

بعد از مدتی که گورستانها از جسد مردم پر شدند،دیگر جا برای دفن جنازه های جدیدی که هر روز و تقریبا هرساعت از راه می رسیدند،نبود،بنابراین به ناچار اجساد را در گورهای دسته جمعی به خاک می سپردند،که به آنها گودال طاعون می گفتند.

در بعضی از شهرهای اروپا این گودال ها هم جوابگوی این حجم جنازه نبود و به ناچار اجساد را می سوزاندند،گرچه در قرون وسطی این کار بسیار نادر و کم سابقه بود،ولی در آن اوضاع و احوال این راه حل به سرعت پذیرفته شد.

حیوانات اهلی بسیار زیادی هم در اثر طاعون در سراسر مناطق درگیر،تلف شدند،حالا چه به خاطر خود بیماری و چه به خاطر اینکه کسی نبود تا از آنها مراقبت کند،این تلفات بین حیوانات وحشی هم بسیار زیاد بود و آنها نیز از این همه گیری،در امان نماندند.

حال و روز مردم غیر قابل توصیف بود،دیگر ناقوسی برای مردگان به صدا در نمی آمد،کسی اشکی نمی ریخت،دیگر برایشان مهم نبود چه از دست داده اند،زیرا تقریبا همه در انتظار مرگ بودند،از دید بیشتر مردم،این بیماری چنان گسترده و منحصر به فرد بود که فقط می شد آن را عذاب الهی دانست،مردم می گفتند و باور هم داشتند که دنیا دارد به آخر می رسد.

پزشکان آن دوره،عامل بیماری را  هوای آلوده می دانستند،هوایی که بخارات اهریمنی،آلوده اش کرده بودند،لباس پزشکان آن دوران،به این شکل بود:آنها کلاه هایی بزرگ بر سر می گذاشتند،لباس های بلند و راسته ای می پوشیدند و ماسک هایی به شکل سر پرندگان به صورت می زدند،آنها داخل این ماسکها را با گل و گیاه پر می کردند،چرا که فکر می کردند،این گیاهان، هوای آلوده را پاک و تصفیه می کند.

برخی مردم شهاب سنگها،زلزله و حرکات سیارات را عامل ایجاد این فاجعه می دانستند،از آنجا که هیچ کس علت واقعی این مشکل را نمی دانست،برخی نگران و ناامید دنبال مقصر می گشتند،فقرا،غریبه ها،معلولان ذهنی و جسمی و پیرزنهایی که از نظر مردم شبیه جادوگر بودند،جزء مقصرین شناخته می شدند و مورد آزار قرار می گرفتند،بیشتر از همه یهودیان بی گناه،در این ماجرا آسیب دیدند،به صورت کلی،از نظر مسیحیان متعصب،یهودیان دشمن آنها و در صدد آسیب زدن به مردم مسیحی بودند،بنابراین توده های خشمگین مردم،شمار زیادی از یهودیان را در این سالها،کشتند،به این صورت که آنها را دستگیر کرده و در گودالها یا سکوهایی چوبی،زنده زنده به آتش می کشیدند،این در حالی بود که بسیاری از یهودیان هم در اثر طاعون،از بین رفته بودند و بیشتر مسیحیان اصلا به این نکته توجه نداشتند که اگر یهودیان عامل ایجاد این بیماری بودند،چرا باید خودشان را هم به کشتن بدهند.

هیچ کس در آن زمان فکرش را هم نمی کرد،موش ها و کک های خونخوار روی بدنشان،عامل گسترش مرگ سیاه در بین مردم هستند،موشهایی که در قرون وسطی،در همه جا به وفور پیدا می شدند و همه ی انسان های آن روزگار،به وجودشان عادت کرده بودند و با بودنشان کنار آمده بودند.

برخی از مردم بعد از اینکه دیدند هیچ یک از این راه حلها موثر واقع نشدند،به تضرع و زاری به درگاه خداوند،روی آوردند،اما کمی بعد وقتی بازهم طاعون متوقف نشد،سرخورده شدند و گمان کردند خدا دعایشان را نشنیده است.

عده ای از مسیحیان بسیار مومن نیز گروه های شلاق زن را تشکیل دادند،گروه هایی که برای تنبیه،خودشان را شلاق می زدند،این گروه های چند صد نفری از شهری به شهر دیگر می رفتند و مراسمشان را به اجرا می گذاشتند،آنها مستقیم به کلیسای محلی یا مرکز شهر می رفتند و با شلاق های مخصوص،خود را می زدند،به گفته یکی از شاهدان عینی به نام “هاینریش” از اهالی هرفورت،این شلاق ها،تازیانه هایی سه شاخه بود که بر سر هریک از آنها گره های بزرگی وجود داشت،سر این گره ها میخ های آهنی فروکرده بودند،با چنین تازیانه هایی چنان ضرباتی بر بدن خود وارد می کردند که متورم و کبود می شد.

این تنبیه ظاهرا تداعی کننده ی شلاق خودن عیسی مسیح قبل از مصلوب شدنش بود،آنها معتقد بودند،رنج بردنشان باعث می شود،خداوند آنها را ببخشد و عذاب مرگ سیاه متوقف شود.

اما این مرحله ی اول تازیانه زنی،تازه شروع مراسم تازیانه زنی معمولی بود،در مرحله ی بعد،تازیانه زن ها مرثیه می خواندند:

سفر ما تحت نام مبارک و مقدس او به پایان رسید،مسیح خود به اورشلیم آمد،صلیب را با دست مبارک خویش حمل کرد،به فریادمان رس ای منجی عالم بشریت.

گاهی دایره وار به دنبال هم راه می رفتند،خود را می زدند و می خواندند:

با نیتی پاک برای اعتراف به اینجا بیا،تا از آتش جهنم رهایی یابیم.

پس از آن معمولا تازیه زن ها روی زمین دراز می کشیدند و دوتن از آنها به رفت و برگشت،بین آنهایی که دراز کشیده بودند می پرداختند و آنها را با شلاق های مخصوص می زدند و می خواندند:

به احترام مریم مقدس به دور از ناپاکی،برخیز و دوری بجوی از هرچه ناپاکی.

مردانی که دراز کشیده بودند به پیروی از این فرمان بلند می شدند و بار دیگر شروع به تازیانه زنی می کردند،مرحله نهایی نمایششان گوش سپردن به موعظه یکی از استادان بود،که به “موعظه تازیانه زن” معروف بود،تازیانه زن ها مدعی بودند این موعظه ها کلام وحی اند،آنها هشدار می دادند همه در اروپا گناهکارند و تنها راه متوقف کردن مرگ سیاه،بازگشت به ایمان راستین است.

در ابتدا بسیاری از شهرنشین ها که این نمایش عجیب و غریب را می دیدند،فداکاری و از خود گذشتگی این گروه ها را تحسین می کردند،به آنها پول می دادند یا اجازه می دادند در خانه هایشان اقامت کنند،حتی متدین ترین مومنان هم به این جنبش می پیوستند و همراه با آنها به حومه شهرها می رفتند،کمی که گذشت،مردم از شکنجه کردن خودشان خسته شدند،چرا که برخلاف ادعای تازیانه زن ها،مبنی براینکه از جان گذشتگی های آنها از طاعون جلوگیری می کند،تعداد زیادی از آنها بر اثر این بیماری جان دادند و اینگونه اعتبار گفته هایشان از بین رفت،معلوم شد آنها هم به اندازه ی سایرین در برابر مرگ سیاه آسیب پذیرند.

گذشته از اینها،تازیانه زن ها به تهدیدی برای کلیسای کاتولیک مرکزی تبدیل شده بودند،در اکتبر 1349 میلادی،پاپ کلمنت بیانیه ای صادر کرد،مبنی بر اینکه تازیانه زن ها مورد حمایت خداوند یا کلیسا نیستند،روحانیون بانفوذ کلیسای محلی هم سخنرانی هایی دراین باره ایراد کردند،اداره کنندگان شهر و شورای شهر از ورود این گروه ها به داخل شهرهایشان جلوگیری کردند،در نتیجه این اقدامات،این گروه ها برای همیشه متفرق و منحل شدند،”اوتو فریدریک” می نویسد:تا اواسط دهه 1350 میلادی،بخش اعظم تازیانه زن ها پراکنده و ناپدید شدند،همانطور که آمده بودند،به یکباره از میان رفتند،مثل کابوس های شبانه یا ارواح سرگردان.

تازیانه زن ها،کشیشان،حاکمان شهرها،پزشکان و نجیب زادگان،هیچ یک نتوانستند جلوی مرگ سیاه را بگیرند یا حتی پیشروی آن را کند کنند،این بیماری همچنان انسان ها و حیوانات را قلع و قمع می کرد و جوامع و کشورها را به ویرانی می کشاند،شمار مرگ های سریع و دردناک،تازه در اوایل دهه ی 1350 میلادی رو به کاهش گذاشت و بعد از مدتی کم کم دوره همه گیری این بیماری به سرآمد.

در آن زمان جمعیت کل جهان،حدود 500 میلیون نفر بود که شمار زیادی از آنها را طاعون به نیستی کشاند،دست کم دوقرن طول کشید تا جمعیت شهرها و مناطق دیگر،به اندازه سال 1300 میلادی شود.

 

کک ناقل باکتری طاعون

کک عامل انتقال مرگ سیاه بود

موش عامل گسترش مرگ سیاه

موش،عامل گسترش مرگ سیاه بود

خیارک های روی کشاله ران در طاعون خیارکی

خیارک ها روی کشاله ران،در طاعون خیارکی

پوشش پزشکان در دوره مرگ سیاه

پوشش پزشکان در دوران مرگ سیاه

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,