زندگی مردم در قرون وسطی

زندگی مردم در قرون وسطی
آبان 19, 1402
72 بازدید

زندگی رعایا  بسیاری از مردم نمادهای قرون وسطی (تقریباً از سال ۸۰۰ تا ۱۳۵۰ میلادی) را شوالیه های سوار بر اسب،نجیب زادگان مرد و زن با رداهای فاخر و پادشاهان و ملکه ها در قصرهای باشکوه می دانند،حقیقت بسیار متفاوت است،در اروپای قرون وسطی،به خصوص قبل از سال 1200 میلادی،از هر ده تن،نه نفر رعیتهایی […]

زندگی رعایا

 بسیاری از مردم نمادهای قرون وسطی (تقریباً از سال ۸۰۰ تا ۱۳۵۰ میلادی) را شوالیه های سوار بر اسب،نجیب زادگان مرد و زن با رداهای فاخر و پادشاهان و ملکه ها در قصرهای باشکوه می دانند،حقیقت بسیار متفاوت است،در اروپای قرون وسطی،به خصوص قبل از سال 1200 میلادی،از هر ده تن،نه نفر رعیتهایی بودند که بر روی زمین های نجیب زادگان و اشراف کار می کردند و میزان تولیدشان حتی تکافوی خوراک و پوشاکشان را هم نمی کرد،حتی در سال هایی که محصولشان بیش از همیشه خوب و زیاد بود،غله،پشم و کتان تولیدیشان را در بازار محلی،تنها به چند پِنی می فروختند،حتی همان پول سیاهی را هم که به دست می آوردند،در قالب مالیاتهای جورواجور به نجیب زاده ها پس می دادند.

در قرون وسطی،بسیاری از مردم به سختی برای اربابان خود کار می کردند

در قرون وسطی،بسیاری از مردم به سختی برای اربابان زمین دار خود کار می کردند

رعایا کالاهای ضروری و اساسی زندگیشان را در خانه تولید می کردند،برای پوشاکشان،پشم و کتان را در خانه می ریسیدند،پارچه ای که از کتان بافته تولید می کردند،زبر اما محکم بود،یک دست لباسی که از این پارچه دوخته می شد،یک عمر دوام می آورد،منبع رایج برای تولید نور و روشنایی،نوعی شمع ساخته شده از صمغ روغن و موم بود،اما بیشتر مردم با طلوع خورشید از خواب برمی خاستند و آفتاب که غروب می کرد به بستر می رفتند،کمتر کسی بود که ماهی بیش از یک بار استحمام کند،حتی ثروتمندان حین استحمام برای تمیز کردن خویش یا دست کم زدودن بوی عرقشان،از خاکستر استفاده می کردند،چون صابون کالایی تجملی و بسیار گرانبها بود.
زندگی رعایا سخت و اغلب کوتاه بود،اکثر آنها دستان و چشمان سالم و قوی داشتند،آنها که تن و جسم قوی نداشتند و چابک و چالاک نبودند،به ندرت دوره ی کودکی را پشت سر می گذاشتند،زمستان ها،ضعیف ترین اعضای این جمعیت – به خصوص بچه ها و پیرها – از سرما،گرسنگی و بیماری می مردند،کم تر رعیتی بیش از چهل سال عمر می کرد،تا آن زمان کار شاقِ هر روزه،آنها را خسته و فرسوده کرده بود،ویلیام لانگلند،شاعر انگلیسی،در یکی از آثارش به نام رؤیای پیرزِ شخم کار که از معروف ترین اشعار قرون وسطاست،زندگی مشقت بار زنان رعیت و کودکانشان را این گونه توصیف میکند:
محبوسانی در حبس بینوایانی کپرنشین
از کودکانشان به ستوه و از مالکانشان به ستوه تر

پشیز حاصل از نخ ریسیشان را برای اجاره بها می دهند

به تهیه شیر و خرده نان قاتقش
به ساکت کردنِ هق هق کودکانشان به وقت گرسنگی

عفریت گرسنگی به جان خود ایشان نیز چنگ می زند

زمستان فصل اندوه ایشان است نیمه شبان خواب زده می شوند

برمی خیزند و گهواره کودکان رنجورشان را تکان می دهند

شانه و دفه می زنند رفو می کنند و شستشو

می سابند و ماسوره می پیچند و برای کف سرد خانه هاشان بوریا می بافند

غم این زنان ،کپرنشین سنگین تر از آن است

که به نظم و نثر درآید.

زنان در قرون وسطی،علاوه بر کارهای خانه،کارهای سخت دیگر نیز انجام می دادند

زنان در قرون وسطی،علاوه بر کارهای خانه،کارهای بیرون را نیز انجام می دادند

کودکان از همان هنگام که میتوانستند بافه ی غله ای را بلند و حمل کنند،تقریباً تمام ساعات روز را در مزارع کار می کردند.

زندگی رعیت ها در قرون وسطی،بسیار سخت و طاقت فرسا بود

زندگی رعیت ها در قرون وسطی،بسیار سخت و طاقت فرسا بود

خانواده های رعیت،در گرگ و میش غروب به کپرهایشان،کلبه هایی از چوب و گِل،باز می گشتند،این سازه های ابتدایی،هر از گاه دچار حریق می شدند و می سوختند،اما بدون آن که خسارت زیادی به رعایا وارد شود به سرعت قابل بازسازی بودند،در این خانه ها جز ظرفهای سفالی،بوریا یا حصیر و پتوهایی که از پوست حیوانات تهیه می شد،هیچ اسباب و اثاثیه ای نداشتند،ذخیره ی غله برای این رعایا بسیار ارزشمندتر از خانه ها یا متعلقات شخصیشان بود،اگر ذخیره ی غله ی روستا در کشاکش سرمای زمستان می سوخت یا دزدیده می شد،بسیاری از رعایا دست به گریبان قحطی و گرسنگی می شدند.

روستاها در حصار جنگلهای انبوه و مرغزارهای مالامال از گیاه و حیوانات وحشی بودند،مردم صبحها با صدای خیل عظیم پرندگانی که به هنگام مهاجرت،نور خورشید را تیره و تار می کردند،بیدار می شدند،در فضاهای باز و مزارع پیرامون روستاها،گله های آهوان می چریدند،گرازهای وحشی،اغلب کشتزارها را غارت می کردند و روباهها و خرگوشها نیز به مزارع حمله می کردند،گرگها نیز پیوسته ماکیان و احشام روستاییان را می دریدند.
اکثر رعایای قرن نوزدهم از منابع سرشار طبیعت در پیرامون خود بهره ی چندانی نداشتند،تمام درختان،وحوش و ماهی های نهرها و در واقع هر آنچه بر روی زمین زندگی و رشد می کرد،متعلق به خانواده های اشرافی و نجیب زاده هایی محسوب می شد که صاحب زمین بودند،بریدن درختان،شکار آهوان،صید ماهی ها یا حتی برداشتن تخم پرندگان وحشی در اراضی متعلق به اشراف،برای رعایا مجازات مرگ به همراه داشت،این قانون از زمان شارلِمانی،نخستین فرمانروای امپراتوری مقدس روم جاری بود،در واقع زندگی در روستاهای قرون وسطایی از زمان حکمروایی شارلمانی تا دوره ی جنگهای صلیبی،که سه قرن را شامل می شود،تغییر چندانی نکرد،یکی از قوانین سلطنتی که شارلمانی صادر کرده است از ماهیت زندگی رعایا و چگونگی تسلط اشراف بر آن تصویر روشنی ارائه می دهد،بر حسب آداب و رسوم امپراتور از خود با عنوان «ما» یاد می کرد:

«مایلیم که هر مباشر صورت وضعیت سالانه ای از تمامی درآمدهای ما تهیه کند و از موارد ذیل گزارشی ارائه دهد:

از اراضی ما که ورزاهایمان شخم می زنند،ورزاهایی که شخمکاران ما آنها را می رانند و از اراضی ما که اجاره داران مزارعمان باید شخم بزنند؛از کارهایی که بدون اجازه ی ما از جنگلهایمان ربوده میشوند؛از آسیابها و کشتزارها … از مردان آزاد و بخش هایی که باید به خزانه داری ما مالیات پرداخت کنند؛از بازارها،تاکستانها و آنها که به ما شراب مقروضند؛از اراضی بایر؛از صیفی کاریها و مقدار ارزنمان از پشم کتان و شاهدانه هامان؛از انواع میوه جات درختیمان؛از باغ هامان … از ماهی های آبگیرهامان؛از چرم و پوست و شاخ هامان؛از عسل و موممان؛از چربی پیه و صابون؛از… آبجو و شراب تازه و کهنه؛از مرغها و تخم مرغها؛از غازها؛از تعداد ماهیگیران،کارگران چلنگر،شمشیر سازان و کفش سازان؛از لاوکها و صندوقها؛از سفالگران و زین سازان؛از کوره ها و معادن – یعنی معادن آهن،سرب یا دیگر فلزات – از کره نریانها و کره مادیانها …

آنها باید در کریسمس ما را از تعداد و مقدار همه ی این اقلام آگاه کنند،جداگانه و با نظم و قاعده؛تا بدانیم از هر قلم چه تعداد و چه مقدار داریم.»

در قرون وسطی،فاصله ی طبقاتی بسیار زیاد بود

در قرون وسطی،فاصله ی طبقاتی بسیار زیاد بود

زندگی اشراف
در مقایسه با رعایا،طبقه ی نجبا و اشراف – اقلیت کوچکی که کل دارایی های حقیقی به آنها تعلق داشت – در اوج رفاه و امنیت می زیستند،خور و نوش آنها دامنه ی متغیری از غذاها و نوشیدنی های تهیه شده از میوه ها و غلات سرزمینشان را دربر می گرفت،از آنجا که شکار،حق انحصاری اشراف بود،اشراف زادگان گوشت زیاد می خوردند،از پرندگان و خرگوشها گرفته تا روباه ها،خرس،آهو و گرازهای وحشی ای که از شکارگاه هایشان به خانه می آوردند،اما نجبا به رغم رفاه بیشترشان در مقایسه با رعایا،از زندگی پرتجملی برخوردار نبودند،قصرهای سنگی و خانه های اربابی آنها،سازه هایی عاری از ظرافت با کف خاکی بود که بیش از رفاه برای دفاع طراحی شده بودند،مبلمان چندانی در آنها نبود،میزهای آنها الوارهایی ساده بودند که بر خرکهایی سوار می شدند و هنگام صرف غذا همه از یک کاسه ی چوبی واحد غذا می خوردند،برشهای نان بیات،حکم بشقاب را داشتند و انگشتان نیز جای قاشق و چنگال نقره را گرفته بودند،مردان و زنان نجیب زاده،دهانشان را با سر آستین هایشان پاک می کردند و پسمانده های غذایشان را برای حیوانات به کف خانه می ریختند،قصرها و خانه های اربابی،آکنده بودند از بوی متعفن و آزاردهنده ی خون و پوست تازه دباغی شده ی حیوانات،غذاهای فاسد،دود،مدفوع و تپاله ی سگها،چهارپایان و انسان.

اشراف در قرون وسطی،نسبت به رعیت ها،از رفاه بسیار بیشتری برخوردار بودند

اشراف در قرون وسطی،نسبت به رعیت ها،از رفاه بسیار بیشتری برخوردار بودند

به استثنای خانه ی شاهزادگان ثروتمند و لردهای بزرگ،تمام اعضای خانواده و گاه حتی خدمتکاران،در یک اتاق می خوابیدند،در قرن یازدهم فقط ثروتمندترین خانواده های نجیب زاده،اتاقهای خواب مجزا با تخت و صندلی های چوبی داشتند،تشکهای آنها از بوریا بافته می شد،همان رختخواب رعایا.

اینجا نیز کتاب قانون شارلمانی،از شرایط زندگی مستقل و خود بسنده ی نجبا،تصویر خوبی به دست میدهد،که در این مورد به مباشران یا اربابان روستاها مربوط میشود:

در هر یک از املاک ما،پیشکاران باید از روتختی،کوسن،بالش،رختخواب،رومیزی و رونیمکتی،ظرفهای برنجی،آهنی و چوبی؛ ابزار آهنی،زنجیر،قلاب،تیشه،تبر،مته،ساطور و تمامی دیگر ابزار برخوردار باشند؛تا آنها مجبور نباشند که برای تهیه ی این وسایل،به جای دیگری بروند یا آنها را قرض بگیرند،سلاحهایی که علیه دشمن از آنها استفاده می شود،باید به دقت مورد مراقبت قرار گیرند تا همیشه سالم بمانند و هنگامی که آنها را بازمی گردانند باید آنها را در اتاق قرار دهند.

زندگی در داخل قصرها با زندگی در خارج از آنها،بسیار متفاوت بود

زندگی در داخل قصرها با زندگی در خارج از آنها،بسیار متفاوت بود

فرزندان نجبا درست مانند فرزندان رعایا،از همان سنین کودکی با مسئولیتهای بزرگسالان آشنا می شدند،آنها از پنج یا شش سالگی همچون بزرگسالانی کوچک لباس می پوشیدند و با آنها همچون بزرگسالان رفتار می شد،اکثر آنها در پانزده یا شانزده سالگی خود دارای خانواده می شدند،گاه حتی شوالیه های شانزده و هفده ساله،مسئولیت رهبری سپاه،نظارت بر دربار و اداره روستاها را بر عهده می گرفتند.
زندگی کوتاه تر از آن بود که بتوان زمانی دراز را صرف تحصیلات رسمی کرد؛اما نجبای جوان از همان سنین خردسالی،سوارکاری،شمشیرزنی و نیزه پرانی را می آموختند،در هنگامه ای که هر آن ممکن است جنگی رخ دهد،خواندن و نوشتن برای نجبای جوان به قدر مهارتهای شوالیه گری اهمیت ندارد،در واقع،گاه مهارت جنگی انسان،عنصر تعیین کننده شکست و موفقیت یا مرگ و زندگی بود،برای بسیاری از شوالیه ها،میدان نبرد صرفاً حکم خانه دوم را نداشت،بلکه
آنها این خانه ی ثانی را ترجیح می دادند،این همان احساسی است که برتراند دو بورن،شوالیه ی قرن دوازدهم بیان کرده است:
به شما می گویم که لذت شنیدن فرمان حمله را از لذت خور و نوش و حسب عزیزتر می دارم،لذت شنیدن صدای شیهه اسبان بیسوار در زیر درختان و ناله های کمک کمک،دیدن ریز و درشت دشمن که به خندقها و بر روی علفها فرو می افتند و دیدن مردگانی که نیزه ها تنشان را سوراخ کرده…ای بارونها،قصرها،املاک و شهرهایتان را به رهن بگذارید اما هرگز تیغ بر زمین مگذارید.

بسیاری از پادشاهان،شاهزادگان و اشراف قرون وسطی،در اینچنین قصرهایی ساکن بودند

بسیاری از پادشاهان،شاهزادگان و اشراف قرون وسطی،در اینچنین قصرهایی ساکن بودند

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,