تاریخ جادوگری

تاریخ جادوگری
اردیبهشت 2, 1402
277 بازدید

اعتقاد به سحر و جادوگری مردم در گذشته های دور،به جادو و جادوگری اعتقاد داشتند،البته در مناطق مختلف دنیا،این عقاید متفاوت بود،اما به هر حال وجود داشت. در قرون وسطی،بسیاری از اروپاییان،حتی افراد تحصیل کرده،عقیده داشتند که سحر و جادوگری،مستلزم معامله با شیطان است که این کار به خودی خود،عملی کفرآمیز تلقی می شد،بنابراین کسانی […]

اعتقاد به سحر و جادوگری

مردم در گذشته های دور،به جادو و جادوگری اعتقاد داشتند،البته در مناطق مختلف دنیا،این عقاید متفاوت بود،اما به هر حال وجود داشت.

در قرون وسطی،بسیاری از اروپاییان،حتی افراد تحصیل کرده،عقیده داشتند که سحر و جادوگری،مستلزم معامله با شیطان است که این کار به خودی خود،عملی کفرآمیز تلقی می شد،بنابراین کسانی که دست به چنین کارهایی می زدند،مجرم شناخته شده و مستحق مجازات در نظر گرفته می شدند،بسیاری از این افراد،در چوبه های مرگ،زنده زنده سوزانده شدند،که شاید معروف ترین آنها “ژاندارک” (ژاندارک دختری دهقان و اهل فرانسه بود،او با وجود سن کم و بدون آموزش نظامی،ارتش کشورش را در برابر انگلیسی ها،رهبری کرد و توانست بخش های زیادی از فرانسه را از اشغال انگلیسی ها،آزاد کند،او مدعی بود که قدیسین به او الهام کرده اند،باید کشورش را در برابر انگلیسی ها رهبری کند،وی را پس از دستگیری به جرم جادوگری در چوبه ی مرگ واقع در شهر روآن فرانسه،آتش زدند) بود.

ژاندارک در دوران سخت فرانسه،کشورش را از تنگنا خارج کرد

ژاندارک در دوران سخت فرانسه،کشورش را از تنگنا خارج کرد

جنون شکار جادوگران در اروپا،در اواخر قرن چهاردهم آغاز شد و برای حدود سیصد سال،فکر و خیال اروپاییان را تسخیر کرد،قربانیان این پدیده،عمدتاً زنان بودند،در طی این دوران،قحطی و بلاهایی نظیر طاعون سیاه،سبب از دست رفتن جان میلیون ها انسان شد،جنگ های داخلی و دوره های درگیری مذهبی نیز وجود داشت،چنان که تاریخدان “کارل استفنسون” شرح می دهد:

«به لحاظ روان شناختی،افزایش باور به جادوگری را می توان نتیجه ی افزایش بدبختی و نارضایتی _در آن سالها_ دانست.»

پوشش پزشکان در دوره مرگ سیاه

پوشش پزشکان در دوره مرگ سیاه

طی قرن چهاردهم،کلیسای کاتولیک مجموعه ی گسترده ای از اطلاعات در مورد رفتارهای مرتبط با جادوگری گرد آورد،داستان های مربوط به اعمال شریرانه ای که جادوگران انجام می دادند،پروازهای شبانه ی آنها بر روی چوب های جادو برای ملاقات با شیطان در اجتماعاتی که “سَبَت جادوگران” نامیده می شد و قرار و مدارهایی که در این گردهمایی ها با شیطان می گذاشتند،بسیاری از قفسه های کتابخانه های کلیسا را پر کرد،در همان زمان،یک رشته بحث های مهم کلامی در میان بزرگان کلیسا بر روی فعالیت های گزارش شده متمرکز شد،همه ی این تحولات منجر به این شد که پاپ “یوآنس بیست و دوم” بین فکر جادوگری و بدعتگذاری (در آیین مسیحیت) ارتباط برقرار کند.

از سال 1330 تا 1375 میلادی،چهل و هشت محاکمه ی جادوگران در اروپا اتفاق افتاد،تازه اگر سوزاندن های دستگاه تفتیش عقاید (دستگاه تفتیش عقاید،مجموعه سازمانهایی بودند که در قرون وسطی،به محاکمه و مجازات افرادی می پرداختند که از نظر کلیسای کاتولیک،بدعتگذار دینی قلمداد می شدند،البته کلیسا در گذر زمان هر کسی را که تهدیدی برای قدرت و سلطه ی خویش بر مردم می دید،با اتهام بدعتگذاری،از سر راه برمی داشت،در مجموع هدف اصلی کلیسا از راه اندازی دستگاه تفتیش عقاید،حفظ کردن قدرت و سیطره ی خود بر جامعه بود) را به حساب نیاوریم،از سال 1375 تا 1435 میلادی،تعداد محاکمات،به ویژه تعداد محاکماتی که در آن ها اشخاص به ارتباط با شیطان متهم می شدند،افزایش یافت،تاریخدان “هو تِرِوُ-روپه” با شگفتی می نویسد که این جنون درست همزمان با ظهور اندیشه ی مدرن علمی گسترش یافت:

«صرفاً نگاهی به هر گزارش خبرگان معتبر آن زمان وضعیت هشدار دهنده ی امور را آشکار می سازد،هزاران پیرزن _و نه تنها پیرزن_ به اعتراف خودشان با شیطان سر و سر داشتند،شیطانی که اینک به صورت فرمانروای بزرگ روحانی،سلطان تاریکی،ظاهر شده و در پی آن بود که امپراتوری از دست رفته ی خود را باز پس گیرد،هر شب این بانوان بی خرد با ‹روغن شیطان› که از پیه نوزادان به قتل رسیده،درست شده بود،خود را چرب می کردند و پس از روغن مالی،از میان روزن ها و سوراخ های کلید به نرمی عبور می کردند و از دودکش ها بالا می رفتند،سوار بر دسته های جارو یا میله ها یا بزهای پرنده می شدند و به پرواز درمی آمدند و پس از یک سفر هوایی طولانی و به طرز وصف ناپذیری خسته کننده،به یک میعادگاه اهریمنی،سَبَت جادوگران،می رسیدند،در هر کشوری صدها مورد از چنین سبت هایی وجود داشت که پرشمارتر و شلوغ تر از مسابقات اسب دوانی یا بازارهای مکاره بود.»

فتوای پاپ درباره ی جادوگران

در پایان قرن پانزدهم،کلیسا وجود جادوگری را به عنوان عاملی مهم در زندگی اروپاییان،به رسمیت شناخت،پاپ “اینوکِنْتیوس هشتم” در سال 1484 میلادی،فتوای مشهور خود را درباره ی جادوگران صادر کرد،که در آن به تفصیل،مشکلاتی را که جادوگران در سرزمین های ژرمنی ایجاد کرده بودند،شرح داد:

«بسیاری اشخاص از هر دو جنس،بی اعتنا به رستگاری خود و با دست کشیدن از ایمان کاتولیک،خود را به شیاطین زن و مرد می سپارند و با سحر و جادو،افسون و شعبده بازی خود و با دیگر موهومات و غیب گویی ها،خلاف ها،جرم ها و خطاها،فرزندان زنان،بچه های حیوانات،محصولات زمین،میوه های درختان انگور و میوه های سایر درختان را نابود می کنند یا سبب نابودی آنها می شوند … آن ها مردان،زنان،رمه ها،گله ها و حیوانات را به درد و عذاب هولناک،چه درونی و چه بیرونی مبتلا می کنند و شکنجه می دهند،مردان را از پدر شدن و زنان را از باردار شدن باز می دارند و همه را از وصال زناشویی محروم می سازند … آن ها با زبان توهین آمیز،ایمانی را که در غسل تعمید مقدس دریافت کرده اند،انکار می کنند،آنها به تحریک دشمن بشریت (شیطان) از ارتکاب و دست یازیدن به بسیاری خلاف ها و جرایم نفرت انگیز دیگر،به زیان روح خود و به بهای توهین به محضر الهی و اهانت به توده های مردم و ارائه ی الگویی زیانبار و خطرناک،هراسی به دل راه نمی دهند.»

پاپ اینوکنتیوس هشتم

پاپ اینوکنتیوس هشتم

کلیسا از دستگاه تفتیش عقاید برای رسیدگی به گزارش های فزاینده در مورد جادوگری استفاده کرد و از روش ها و تکنیک های این دستگاه،برای گرفتن اطلاعات از مظنونان بهره برد.

مثلاً پاپ اینوکنتیوس هشتم،دو مامور تفتیش عقاید دومینیکی،به نام های “هنری کرامر” و “جکوب اسپرنجر” را مامور رسیدگی به وضعیت جادوگران در سرزمین های ژرمنی کرد،آن ها در سال 1486 میلادی،کتابی با عنوان ‹چکش جادوگران› نوشتند،که کتاب راهنمای ماموران تفتیش عقاید برای برخورد با جادوگری شد و اهمیت زیادی در بین این افراد پیدا کرد،پیدایش این کتاب «یک بار و برای همیشه به اثبات رساند که دستگاه تفتیش عقاید،علیه جادوگران است و اقداماتش از تایید رسمی پاپ برخوردار»

کلیسای کاتولیک به استفاده از دادگاه های تفتیش عقاید برای تعقیب جادوگران تا قرن هفدهم ادامه داد،اما لازم به یادآوری است که شکار جادوگران در کشورهای پروتستان (کاتولیک و پروتستان از شاخه های دین مسیحیت هستند) با بی رحمی کمتری صورت نگرفت،هم “مارتین لوتر” (کشیش  آلمانی و یک اصلاح طلب مذهبی بود،وی از پیشگامان آیین پروتستان می باشد،او در سال 1483 میلادی در شهر آیسلِبِن آلمان متولد شد و در سال 1546 میلادی،در زادگاهش،چشم از جهان فروبست و سپس در شهر ویتِنبِرگ آلمان،به خاک سپرده شد) و هم “ژان کالون” (مبلغ و اصلاح طلب مذهبی بود که در سال 1509 میلادی،در شهر نوایون فرانسه متولد شد و در سال 1564 میلادی،در ژِنِو سوئیس،از دنیا رفت،وی نیز مانند لوتر از بنیان گذاران آیین پروتستان بود) «با همان قاطعیت ماموران تفتیش عقاید قرن پانزدهم،به سَبَت و پروازهای شبانه،باور داشتند.»

مارتین لوتر 1546-1483

مارتین لوتر 1546-1483

ژان کالون 1564-1509

ژان کالون 1564-1509

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,