صلاح الدین فاتح جنگ های صلیبی

صلاح الدین فاتح جنگ های صلیبی
آبان 22, 1402
385 بازدید

جنگ های صلیبی از آغاز تمدن اجتماعی بشر،تاکنون در جریان جنگ هایی که به علل مختلف میان دسته ها و ملتهای مختلف اتفاق افتاده است،شهرهای بسیاری به تصرف مهاجمین درآمده و مناطق مختلف دست به دست شده است؛ولی هیچ تصرفی مانند تصرف شهر تاریخی بيت المقدس یا اورشلیم سبب ماجراهای بسیار دیگر و جنگهای خونین […]

جنگ های صلیبی

از آغاز تمدن اجتماعی بشر،تاکنون در جریان جنگ هایی که به علل مختلف میان دسته ها و ملتهای مختلف اتفاق افتاده است،شهرهای بسیاری به تصرف مهاجمین درآمده و مناطق مختلف دست به دست شده است؛ولی هیچ تصرفی مانند تصرف شهر تاریخی بيت المقدس یا اورشلیم سبب ماجراهای بسیار دیگر و جنگهای خونین متعدد میان فرقه ها و ملتهای مختلف نشده و به خاطر تصرف و بازپس گرفتن هیچ شهری تا بدین حد،که برای تصرف و استرداد بیت المقدس خون ریخته شد،افراد بشر قربانی نشدند.

هدف صلیبیون در جنگ های صلیبی بازپس گیری بیت المقدس از مسلمانان بود

هدف صلیبیون در جنگ های صلیبی بازپس گیری بیت المقدس از مسلمانان بود

وقتی در قرون جدید و معاصر درباره ی علل و جهات ایجاد رُنِسانس یا به عبارت ساده تر تجدید حیات ادبی و هنری در اروپا و جهان بحث و تحقیق شد،یکی از مهمترین علل دوازده گانه ی ایجاد رنسانس را جنگهای صلیبی دانستند،جنگهای صلیبی که یکی از مهم ترین وقایع تاریخی دنیای متمدن محسوب می شود؛عبارت از یک سلسله جنگ ها به خاطر تصرف و استرداد همان شهر قدیمی است که در بالا به آن اشاره شد؛یعنی بیت المقدس،این جنگ ها بین مسیحیان و مسلمانان بود،جنگ های صلیبی از سال ۱۰۹۵ میلادی شروع شد و تا سال 1271 میلادی،ادامه داشت.

8 جنگ صلیبی
از سال ۱۰۹۵ میلادی تا سال ۱۲۷۱ میلادی؛یعنی مدتی در حدود ۱۸۰ سال بین پیروان مسیح و مسلمانان جنگ های بی شمار اتفاق افتاد که از آن میان هشت جنگ صلیبی به سبب آن که طول مدتشان بیش از سایر جنگها بود،معروف تر از بقیه شدند و به نام جنگهای هشتگانه ی صلیب موسوم گردیدند،البته ذکر این نکته نیز لازم است که در همه ی این مدت ۱۸۰ سال،آتش پیکار میان مسیحیان و مسلمانان شعله ور نبود،بلکه بعد از هر جنگ،هر دو طرف برای تهیه ی قوای بیشتر و پر کردن جای تلف شدگان،جنگ را تعطیل می کردند.
به هر تقدیر جنگ اول صلیبی که سنگ اول بنای آن را پطرس رهبان گذاشت و پاپ اوربان دوم آن را صحه نهاد،از سال 1099 – 1095 میلادی ادامه داشت.

پاپ اوربان دوم،از مسببین اصلی شروع جنگ های صلیبی بود

پاپ اوربان دوم،از مسببین اصلی شروع جنگ های صلیبی بود

هفت جنگ معروف دیگر صلیبی از این قرارند:
جنگ دوم صلیبی – از سال ۱۱۴۷ تا سال ۱۱۴۹ میلادی

جنگ سوم صلیبی – از سال ۱۱۸۹ تا سال ۱۱۹۲ میلادی

جنگ چهارم صلیبی – از سال ۱۲۰۲ تا سال ۱۲۰۴ میلادی

جنگ پنجم صلیبی – از سال ۱۲۱۹ تا سال ۱۲۲۱ میلادی

جنگ ششم صلیبی – از سال ۱۲۲۸ تا سال ۱۲۲۹ میلادی

جنگ هفتم صلیبی – از سال ۱۲۴۸ تا سال ۱۲۵۴ میلادی

جنگ هشتم صلیبی – از سال ۱۲۷۰ تا سال ۱۲۷۱ میلادی
و به این ترتیب در طول ۱۸۰ سالی که میان آغاز و انجام جنگهای صلیبی فاصله بود؛روی هم ۳۰ سال آن به جنگ و پیکار گذشت و ۱۵۰ سال دیگر مهلت میان جنگ ها بود،در میان این ۸ جنگ،جنگ هفتم صلیبی از لحاظ مدت بر سایر جنگ ها برتری داشت،زیرا در حدود ۷ سال به طول انجامید و آن جنگی بود که در آن صلیبیان قصد داشتند تلافی سایر جنگها و شکستهایی را که قبلاً خورده بودند بگیرند،تا حدودی نیز موفق شدند ولی میان سران صلیبی نفاق چندان بود که نتوانستند از پیروزیهای حاصله نتیجه ی دلخواه بگیرند.

دومین جنگ صلیبی

در سال ۱۱۴۵ میلادی،هوگ،اُسقُف جَبَله (شهری در سوریه امروزی)،به نمایندگی از سران صلیبی شرق به قصد دریافت کمک به حضور پاپ ائوگنیوس سوم در ویتِربو (شهری در ایتالیای کنونی) رسید،پاپ نیز از فرمانروایان اروپا و مردم خواست به یاری مسیحیان شرق بروند،لوئی هفتم،پادشاه فرانسه،در دسامبر ۱۱۴۵میلادی،دعوت پاپ را پذیرفت و برای آماده کردن اشراف و حاکمان شهرهای فرانسه،همگان را گرد آورد،با سخنرانی سن برنار،اسقف اعظم کِلِروو (منطقه ای در کشور لوکزامبورگ فعلی)،بسیاری از شاهزادگان و مردم برای رفتن به جنگ آماده شدند،سِن بِرنار سپس به آلمان رفت و کونراد سوم،امپراتور آن کشور را به شرکت در دومین حمله صلیبی متقاعد ساخت،پادشاه فرانسه و پاپ،تمایلی به شرکت کونراد در این حمله نداشتند؛چون میخواستند این جنگ فرانسوی صرف باشد.

پاپ ائوگنیوس سوم

پاپ ائوگنیوس سوم

کونراد در مه ۱۱۴۶میلادی،با سپاهی انبوه به سوی شرق حرکت کرد،وی حدود پنج ماه بعد به نیقیه (شهری باستانی در ترکیه امروزی) رسید،سپاه فرانسویان به فرماندهی لوئی هفتم نیز در همین زمان وارد قسطنطنیه (نام پیشین شهر استانبول فعلی در ترکیه) شد،در ۱۱۴۷میلادی،سپاه کونراد به سوی متصرفات مسلمانان به راه افتاد،اما ده روز بعد در کنار درولیه (شهری باستانی در ترکیه فعلی) با حمله لشکریان سلجوقی روبه رو شد،در نبردی هولناک بیشتر سربازان آلمانی کشته شدند و کونراد با تعداد اندکی به نیقیه گریخت،لوئی هفتم اندکی بعد به نیقیه رسید و از شکست کونراد آگاه شد،دو امپراتور بر آن شدند از طریق ساحل به سمت جنوب بروند،با بیماری کونراد و بازگشت او به قسطنطنیه،لوئی هفتم فرماندهی سپاه را به عهده گرفت و به راه خود ادامه داد،در طول مسیر نبردهای پراکنده ای میان صلیبیان و ترکان سلجوقی روی داد که گاه به شکست یا پیروزی یکی از طرفین می انجامید،سرانجام لوئی هفتم که تاب مقاومت در برابر حملات سپاهیان سلجوقی را نداشت،در انطاکیه (واقع در ترکیه فعلی) به کشتی نشست و به فلسطین رفت،در ۱۱۴۸میلادی،پادشاهان فرانسه،آلمان،بیت المقدس و نیز برخی از سران صلیبی شرق،در عَکا (واقع در اسرائیل فعلی) گرد آمدند و تصمیم گرفتند به دمشق (پایتخت کشور سوریه کنونی) حمله کنند،سپاه متحد صلیبی یک ماه بعد دمشق را محاصره کرد،معین الدین اثر،از سران مملوک،پس از چند درگیری با صلیبیان،از امیران اطراف دمشق و نورالدین زنگی یاری خواست،با رسیدن نیروهای کمکی زنگیان و بروز اختلاف میان سران سپاه صلیبی،صلیبیان عقب نشینی کردند و به این ترتیب دومین حمله ایشان ناکام ماند.

نورالدین زنگی

نورالدین زنگی

سلطان مسعود سلجوقی با استفاده از اوضاع آشفته صلیبیان در ۱۱۴۸ میلادی،به مَرعَش (در ترکیه امروزی) حمله برد و از سوی دیگر نورالدین زنگی را نیز روانه اَنطاکیه کرد تا صلیبیان نتوانند به مرعش کمک کنند،نورالدین قلعه هایی در شمال شرق انطاکیه را گرفت؛اما گرفتار حمله ناگهانی رِمون دو پواتیه فرمانروای انطاکیه و علی بن وفا از سران کرد اسماعیلی شد و شکست خورد،اندکی بعد بار دیگر به انطاکیه تاخت و سپاه رمون را درهم شکست.
نبرد اِنب

نورالدین در ۲۸ ژوئیه ۱۱۴۹میلادی،برای تصرف قلعه انب حرکت کرد و در نبردی که در جلگه میان انب و مرداب غاب روی داد،فرمانروای انطاکیه و حاکم مرعش و بسیاری از شهسواران مشهور کشته شدند،وی سپس به سوی انطاکیه رفت و شهر را محاصره کرد که سرانجام به صلح با صلیبیان ختم شد.

در زمستان ۱۱۵۰میلادی،در پایان قرارداد آتش بس با صلیبیان،نورالدین به تِل باشِر (منطقه ای در ترکیه فعلی) حمله ای ناموفق کرد،وی سپس درصدد دستگیری ژوسلن دوم برآمد،ژوسلن اسیر و به دستور نورالدین زنگی کور شد،او نه سال در زندان حَلَب (شهری در سوریه کنونی) ماند و در  ۱۱۴۹میلادی،درگذشت،پس از اسارت ژوسلن،نورالدین دژها و شهرهای تحت تصرف وی چون تل باشر و مرعش را تصرف کرد،در 1153 میلادی،عَسقَلان (یا اَشکِلون در اسرائیل فعلی) پس از سالها به دست بودوئن سوم به تصرف صلیبیان درآمد،در ۲۶ آوریل ۱۱۵۴میلادی،نورالدین دمشق را از مجیرالدین ابق بن محمد گرفت،اندکی بعد در ۱۱۵۶میلادی،به حارِم (منطقه ای در سوریه امروزی) یورش برد و با تصرف بخشی از شهر با صلیبیان صلح کرد،او در ۱۱۶۳ میلادی،به متصرفات صلیبیان در اطراف دمشق حمله برد؛اما صلیبیان او را بی پاسخ نگذاشتند و در نتیجه بسیاری از سپاهیانش کشته شدند.

بودوئن سوم

بودوئن سوم پادشاه صلیبی اورشلیم

بودوئن سوم در ۸ فوریه ۱۱۶۲میلادی،درگذشت و برادرش آمالریک به پادشاهی بیت المقدس (یا اورشَلیم که مورد مناقشه ی اسرائیل و فلسطین کنونی است) رسید،آمالریک که در اندیشه ی تصرف مصر بود،به بهانه نرسیدن جزیه سالانه – که صلیبیان از ۱۱۶۰میلادی،بر دولت رو به اضمحلال فاطمی تحمیل کرده بودند – در ۱۱۶۳میلادی،به این کشور لشکر کشید و شهر بِلبَيس (شهری در مصر امروزی) را محاصره کرد؛اما به سبب طغیان رود نیل ناچار به بیت المقدس بازگشت.
نورالدین زنگی نیز که از دیرباز قصد تصرف مصر را داشت،با درخواست کمک ابوشجاع مجیرالدین شاور،آخرین وزیر فاطمیان،لشکری به فرماندهی شیرکوه بن شادی،به مصر فرستاد،شیرکوه در اواخر ۱۱۶۴میلادی،راهی مصر شد و پس از نبردی کوتاه،آنجا را تصرف کرد و منصب وزارت را به شاور بازگرداند،اندکی بعد شاور از شیرکوه خواست از مصر خارج شود؛اما شیرکوه نپذیرفت،از این رو شاور از آمالریک یاری خواست آمالریک نیز برای جلوگیری از اتحاد فاطمیان و زنگیان،عازم مصر شد و در کنار رود نیل به لشکریان شاور پیوست؛آنها شیرکوه را در بلبیس محاصره کردند،نورالدین زنگی برای کاستن فشار بر سپاهیانش در بلبیس،در همان زمان به حارم حمله برد و آنجا را گرفت و چند تن از امیران صلیبی را اسیر کرد،او همچنین بانیاس (منطقه ای در سوریه فعلی) را به تصرف درآورد.
پیروزی نورالدین زنگی در شمال شام (نام منطقه ای تاریخی در جنوب غرب آسیا که امروزه شامل کشورهای سوریه،لبنان،اسرائیل،فلسطین،قبرس،اردن،بخش هایی از جنوب ترکیه،شرق مصر و غرب عراق می باشد) سبب شد آمالریک برای حفظ سرزمینش با شیرکوه صلح نماید؛از این رو مقرر شد سپاهیان دو طرف همزمان در اکتبر ۱۱۶۴ از مصر خارج شوند.

در 1167میلادی،عاضد لدین الله آخرین خلیفه ی فاطمی،از نورالدین زنگی یاری خواست؛این بار برادر زاده ی شیرکوه،صلاح الدین ایوبی نیز با او راهی مصر شد؛

صلاح الدین ایوبی

نگاره ای از صلاح الدین،ترسیم شده توسط کریستوفان دل آلتیسیمو در سال ۱۵۶۸ میلادی

شاور بار دیگر از آمالریک یاری خواست،او نیز با شتاب به سوی مصر رفت در جنگی که در فوریه ۱۱۶۷میلادی،روی داد،شیرکوه پیروز شد و بیشتر سپاه صلیبی کشته و عده ای نیز اسیر شدند،شیرکوه سپس وارد اسکندریه (شهری در مصر فعلی) شد و بخشی از لشکریانش را به فرماندهی صلاح الدین ایوبی آنجا گذاشت و خود با دیگر سپاهیانش راهی صعيد مصر (یا مصر علیا،منطقه ای در جنوب مصر فعلی) شد،اما بار دیگر شاور به همراه صلیبیان اسکندریه را محاصره کردند،صلاح الدین شیرکوه را به یاری طلبید؛شیرکوه به اسکندریه بازگشت و به آمالریک پیشنهاد کرد هر دو سپاه از مصر خارج شوند،به این ترتیب دو سپاه در اوت ۱۱۶۷میلادی، از مصر خارج شدند.
به رغم قرارداد صلح بین آمالریک و شیرکوه،شاور که عملاً فرمانروای مصر شده بود،گروهی از شوالیه های مشهور صلیبی را به منظور محافظت از خود در مصر نگاه داشت و سالانه صد هزار دینار نیز به آنان پرداخت.
در ۱۱۶۸میلادی،امپراتور روم شرقی با آمالریک،پادشاه بیت المقدس،برای تصرف مصر پیمان بست،بنا به این پیمان انطاکیه به روم شرقی واگذار می شد و سهمی از غنایم مصر نیز به بیزانسی ها می رسید،این پیمان که در قسطنطنیه به امضا رسید عملی نشد،زیرا امپراتور در بالکان (نام منطقه ای در جنوب شرقی اروپا) درگیر بود و صلیبیان نیز برای اشغال مصر شتاب داشتند؛از این رو در اکتبر ۱۱۶۸میلادی،آمالریک با بهره جستن از ناتوانی حکومت فاطمیان و همچنین رسیدن سواران تازه نفس صلیبی،روانه ی قاهِره (پایتخت مصر امروزی) شد،آنها ابتدا بلبیس را گرفتند و غارت و کشتار کردند؛سپس به قاهره حمله بردند و آن را محاصره کردند،غارت و کشتار مردم در بلبیس سبب مقاومت مردم در قاهره شد،پیش از رسیدن صلیبیان،به دستور شاور فُسطاط (نام شهری قدیمی در مصر کنونی) را آتش زدند،با طول کشیدن مدت محاصره،شاور به آمالریک پیشنهاد صلح کرد و با شرایطی پذیرفته شد.

جنگ های صلیبی کشته های بسیار زیادی داشت

جنگ های صلیبی کشته های بسیار زیادی داشت

از سوی دیگر عاضد لدین الله،پنهانی از نورالدین زنگی برای سرکوب صلیبیان و نجات قاهره یاری خواست؛از اینرو شیرکوه به همراه صلاح الدین ایوبی برای سومین بار راهی مصر شد،صلیبیان که از نزدیک شدن سپاه نورالدین آگاه شدند محاصره قاهره را رها کردند و در ژانویه ۱۱۶۹میلادی،به شام بازگشتند،شیرکوه وارد قاهره شد،وی اندکی بعد به دستور خلیفه،شاور را کشت و خود وزیر شد.
در پی ناکامی صلیبیان در مصر،آمالریک و درباریانش دریافتند که بقای آنان در شرق تنها در گرو فتح مصر است؛از این رو آمالریک در ۱۱۶۹میلادی،هیئتی نزد پاپ الکساندر سوم،لوئی هفتم،فردریک بارباروس امپراتور آلمان،هنری دوم پادشاه انگلستان و ویلیام دوم پادشاه سیسیل (نام جزیره ای در دریای مدیترانه که جزء کشور ایتالیای فعلی است) فرستاد و از آنان یاری خواست،این تلاشها بی نتیجه ماند.
آمالریک منتظر کمک شاهان اروپا نماند و از دامادش مانوئل کومننوس امپراتور بیزانس (نام یک امپراتوری در گذشته که در آسیای صغیر و جنوب بالکان قرار داشته است) خواست تا پیمان سال پیش را تجدید کنند،مانوئل پذیرفت و ناوگان دریایی خود را برای فتح مصر فرستاد،سپاه صلیبی در سپتامبر ۱۱۶۹میلادی،از شهر عسقلان حرکت کرد تا به کمک ناوگان دریایی بیزانس به مصر حمله کند،آنان دِمیاط (شهری در مصر امروزی) را محاصره کردند؛اما مقاومت مردم و رسیدن نیروی کمکی از شام و اختلاف نظر میان سران صلیبی سبب شکست صلیبیان شد،عاضد لدين الله در سپتامبر 1171میلادی،درگذشت و صلاح الدین ایوبی که پس از مرگ شیرکوه جانشین او شده بود،خطبه را به نام المستضئ بامرالله خواند و بدین ترتیب مصر به قلمرو خلافت عباسیان پیوست،صلاح الدین  می خواست جهان اسلام را یکپارچه کند؛وی پس از سرکوب مخالفانش در مصر و مرگ نورالدین زنگی در 1174میلادی و شکست ویلیام دوم در نبرد اسکندریه،قدرت و نفوذ بیشتری یافت،او به درخواست امرای دمشق در سپتامبر ۱۱۷۴میلادی،به دمشق رفت و سپس حُمص و حماه (اسم دو شهر در سوریه امروزی) را تصرف و حَلَب را نیز محاصره کرد،اما با حمله رمون سوم،امیر طِرابلُس (پایتخت لیبی امروزی)،به مناطق زیر نفوذ صلاح الدین،از جمله حمص،ناگزیر از محاصره حلب دست کشید.

صلاح الدین ایوبی از نبوغ نظامی بالایی برخوردار بود

صلاح الدین ایوبی از نبوغ نظامی بالایی برخوردار بود

ممالک لاتینی برای نخستین بار از زمان تأسیسشان در اواخر قرن یازدهم از شمال و جنوب توسط یک ملت واحد مسلمان محاصره شدند و این ملت یکسره تحت فرمان صلاح الدین بود؛در  ژوئیه ۱۱۷۴میلادی،آمالریک نیز درگذشت،از این پس تا ۱۱۷۸میلادی،نبردهایی بین صلاح الدین ایوبی و صلیبیان روی داد که بیشتر به پیروزی صلاح الدین انجامید،در نبرد تل جزر صلاح الدین شکست خورد،سرانجام بودوئن چهارم،فرزند و جانشین آمالریک ( که به جذام مبتلا بود) و رمون سوم،هریک به صلاح الدین پیشنهاد صلح دادند،به موجب پیمانی که در ۱۱۸۰میلادی،میان نمایندگان صلاح الدین و بودوئن و سپس رمون منعقد شد،مدت دو سال صلح برقرار گشت،با حمله ی نافرجام رنو دو شاتيون،حاکم منطقه ماوراء اردن،به کاروان حاجیان خانه خدا و قصد او برای حمله به مدینه و تن ندادن حکومت اورشلیم به پرداخت غرامت،این پیمان عملاً لغو شد،از 1187 – 1182 میلادی،میان ایوبیان و صلیبیان به صورت متناوب جنگ بود،صلیبیان حتی به غارت و کشتار مسلمانان در سواحل حجاز (در عربستان فعلی) دست یازیدند.

به این ترتیب صلاح الدین جهاد برای پس گرفتن اورشلیم از مسیحیان را آغاز کرد،سپاه صلاح الدین در ۱۱۸۷میلادی،با روحیه ای چون نخستین صلیبیون جنگیدند،نمی توان جایگاه آنها را انکار کرد،در اول ژوئیه آنها شهر طبریه (واقع در اسرائیل کنونی) در کنار دریاچه جلیل را تسخیر و قصر مسیحیان را در آنجا محاصره کردند،پادشاه اورشلیم،گی دو لوزینیان،که پس از مرگ بودوئن پنجم در سال ۱۱۸۶میلادی،به سلطنت رسیده بود،تمام بارونها را در عکا گرد آورد،تا برای متوقف کردن صلاح الدین تدبیری بیندیشند،طبق معمول به توافق نرسیدند،رمون دو تریپولی که پیرترین و قدرتمندترین بارون بود،پیشنهاد کرد که مسیحیان تمام نیروهایشان را برای دفاع از اورشلیم گردهم آورند،رمون به رغم علاقه ی بسیارش به آزادسازی قصر – همسرش نیز یکی از محاصره شدگان در طبریه بود – متوجه شد که در گرمای شدید تابستان سپاهیان مسیحی در صورت رهسپار شدن با مشکلی بزرگ روبرو می شوند،اما اگر در دژ محصور اورشلیم می ماندند،صلاح الدین وادار به پیشروی می شد،اگر آنها مقاومت می کردند،رهبر مسلمانان مجبور می شد ذخیره آب و غذایش را تمام کند و در نهایت عقب نشینی کند.

گی دو لوزینیان

گی دو لوزینیان،پادشاه صلیبی اورشلیم

رنو با رمون مخالفت کرد و استراتژی دفاعی او را بزدلانه توصیف کرد،او گفت که باید بیدرنگ از شهر خارج و با مسلمانان روبرو شوند از آنجا که شاه گی دو لوزینیان،به دلیل رقابت بر سر تاج و تخت از رمون خوشش نمی آمد،از رنو حمایت کرد،شهسواران مهمان نواز و پرستشگاه،واسالها،سربازان پیاده و تمام بارون های لاتین،في الفور فراخوانده شدند تا راهی طبریه شوند،مسیحیان پس از اولین روز حرکت در صفوریه (شهری باستانی در اسرائیل فعلی) اردو زدند،حدوداً در نیمه راه اورشلیم و طبریه آنها دامنه ی تپه ای استراتژیک را فتح کردند و رمون یک بار دیگر توصیه کرد تا آنجا بمانند و منتظر حرکت صلاح الدین شوند،آنها ذخیره ی آب فراوان داشتند و نفوذ به موضعشان دشوار بود،پیشروی در تپه های بدون آب جلیل احمقانه بود،رمون در این مورد به آنها هشدار داد و این بار موفق شد؛اما پس از تاریکی رنو دوباره به سراغ پادشاه رفت و از او خواست که مجدداً حالت تهاجمی بگیرد.
تیره ترین روز صلیبیون نبرد حطین
روز بعد مسیحیان پیش از سپیده دمان راهی شدند،در اواسط روز مردها و اسبها در دامنه ی تپه های جلیل با گرما و تشنگی روبرو شدند،سنگها آن قدر داغ بودند که نمی شد به آنها دست زد،گرد و غبار ناشی از اسبها و سربازها همه را خفه می کرد؛در اواخر عصر صلیبیون به درهای صخره ای در میان دو قله موسوم به شاخهای حَطین (حطین نام روستایی قدیمی بوده که اکنون در اسرائیل قرار دارد) رسیدند،گی تصمیم گرفت در همان دره اردو بزنند،آن دره بسیار آسیب پذیر بود و هنگامی که رمون از تصمیم پادشاه باخبر شد فریاد برآورد «آه خدای من ما از هم اکنون نبرد را باخته ایم ما مرده ایم. »

صلیبیون در نبرد حطین،شکست سختی از صلاح الدین خوردند

صلیبیون در نبرد حطین،شکست سختی از صلاح الدین خوردند

همان طور که میتوان حدس زد صبح روز بعد مسیحیان چشم باز کردند و دیدند که در محاصره ی سپاه صلاح الدین هستند،مسلمانان در هر سو آتش روشن کردند و هنگامی که کمانداران صلاح الدین باران تیر و پیکان بر سر صلیبیون باریدند،بارونهای مسیحی و سربازانشان از فرط دود هیچ چیز را نمی دیدند،تا ظهر اکثر سربازان پیاده فرانک اسیر یا کشته شدند،وقتی خورشید ماه ژوئیه به بالادست آسمان خزید،بر زره شوالیه ها تابید و آنها را تفته کرد،بسیاری از شوالیه ها روی زمین خشک دراز شدند؛با زبانهای متورم و لبان سیاه از تشنگی و دعا می کردند که بمیرند.

صلیبیون بعد از شکست در نبرد حطین،اورشلیم را هم از دست دادند

صلیبیون بعد از شکست در نبرد حطین،اورشلیم را هم از دست دادند

سپس شاه گی به رمون فرمان داد که برای آخرین بار اقدام به خط شکنی کنند،پادشاه در میان لردها و شوالیه های خط شکن بود و آنها چنان حمله ور شدند که مسلمانان عقب نشستند،اما تا سواره های نجیب زاده از خط محاصره گذشتند،مسلمانان صف را بستند و اکثر سربازان مسیحی همچنان در محاصره ماندند،اما حال دیگر پادشاه شان با آنها نبود،دیگر راهی جز تسلیم شدن نبود.
پس از نبرد حطین در چهارم ژوئیه سال ۱۱۸۷میلادی،مردان صلاح الدین شاه گی را در نوک یکی از شاخهای حطین و در میان شوالیه های بی اعتنایش یافتند. شاه و رهبران نجیب زاده اش از جمله رمون و رنو به خیمه ی صلاح الدین هدایت شدند و او به نحوی رسمی آنها را پذیرفت،او به تک تک بارونها آب تعارف کرد تا نوبت به رنو رسید،سپس او را به خاطر تمام جنایاتش کیفر کرد،رنو که تا انتهای کار گستاخ و متکبر بود،گفت که صلاح الدین غیر مسیحی،حق ندارد یک مسیحی را به جنایتی متهم کند،این بر صلاح الدین گران آمد؛شمشیر برکشید و سر او را قطع کرد،شاه گی هراسید که مبادا نفر بعدی او باشد،اما صلاح الدین به او اطمینان داد و گفت:پادشاهان پادشاهان را نمی کشند؛اما این مرد زیاده افراط کرده بود.

نبرد حطین برای مسیحیان تمام سرزمین مقدس فاجعه آمیز بود،سپاهیان آنها درهم کوبیده شده بودند؛جز چند شوالیه که در این قصر و آن قصر که توسط صلیبیون در اوایل قرن بنا شده بود،پراکنده بودند،این قصرها در عکا،نابلُس (شهری در فلسطین امروزی) حَیفا (شهری در اسرائیل کنونی) و بیروت (پایتخت لبنان کنونی) یک به یک به دست صلاح الدین افتادند و صلاح الدین بسیاری از فرانکها را به بردگی فروخت،چنان که بازار اشباع و قیمت برده شکسته شد،در دوم اکتبر ۱۱۸۷میلادی،پس از محاصره ای کمتر از دو هفته،شهر اورشلیم تسلیم شد و از پادشاهی لاتین اورشلیم جز صور (شهری در لبنان امروزی) و چند دژ هیچ نشانی باقی نماند،وقتی خاورمیانه زیرباران پاییزی خیس شد،اکثر اراضی آن به صاحبان مسلمانش پس داده شده بود،تقریباً یک قرن پس از فتح اورشلیم حکومت مسیحیان در خاورمیانه جز در سه شهر صور،انطاکیه و طرابلس و نیز پنج قصر بوفور،قصر سفید،مرق،تورتوسا و قلعه شوالیه ها به پایان رسید.

نتیجه جنگ های صلیبی

روی هم رفته این جنگها به سود مسلمانان تمام شد ولی نفع اصلی را بشریت برد که هم مسلمانان و هم مسیحیان و هم یهودیان را شامل میشد،زیرا تماس دو تمدن متفاوت شرق و غرب سبب شد که هریک از دو طرف،عادات و آداب نیکوی یکدیگر را اقتباس کنند و در این میان بهره ی تمدن غربیها بیشتر بود،زیرا صلیبی ها حتی حمام رفتن را نیز که امروزه از اصول مسلم بهداشت محسوب می شود،از مسلمانان یاد گرفتند؛شیوه ی زندگی مسلمانان،خانه های بزرگ و راحت و جامه های سبک مسلمانان،سبب شد تا رفته رفته اروپایی ها در زندگی مسلمانان مستهلک شوند و آنها را یاد بگیرند.
از لحاظ سیاسی نیز تغییراتی در سبک حکومت های ممالک جنگجو به وجود آمد که همین امر یکی از علل بعدی رنسانس های مختلف شد؛چه رنسانس اصلی یعنی تغییرات کامل در علم،ادب و هنر و چه رنسانس های فرعی مثل تغییرات در نوع حکومتها … زیرا تا قبل از بروز این جنگ ها،پاپ هر که بود،فرمانروای بی چون و چرای همه ی امرا و سرکردگان مسیحی بود و اوامرش کورکورانه و بدون قید و شرط مطاع همگان بود و چون در جریان جنگ ها معلوم شد که پاپ آنطور که تصور میشد مقتدر نیست،رفته رفته آن تعهد نیز نسبت به پاپ از میان رفت و مطلق بودن پاپ منتفی گردید.

به هر روی این جنگ ها،نتایج مثبت و منفی بسیاری در زمینه های مختلف زندگی مردم دنیا داشت.

جنگ های صلیبی،باعث تحولات زیادی در دنیا شد

جنگ های صلیبی،باعث تحولات زیادی در دنیا شد

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,