اسرار مومیایی های مصر

اسرار مومیایی های مصر
آبان 28, 1402
107 بازدید

کاوش در اعتقادات تدفینی و مومیایی کردن اغلب اطلاعات درباره ی مصر باستان از متون تدفینی به دست می آید و این حس را القا می کند که مصریان ذهنشان را بیش از حد درگیر مرگ می کردند و زمان و هزینه ی زیادی را هم برای پایان زندگی زمینی خود می پرداختند. این مردمان […]

کاوش در اعتقادات تدفینی و مومیایی کردن

اغلب اطلاعات درباره ی مصر باستان از متون تدفینی به دست می آید و این حس را القا می کند که مصریان ذهنشان را بیش از حد درگیر مرگ می کردند و زمان و هزینه ی زیادی را هم برای پایان زندگی زمینی خود می پرداختند.

مصر سرزمینی پر از رمز و راز است

مصر سرزمینی پر از رمز و راز است

این مردمان در حقیقت سرشار از زندگی بودند و دوست داشتند آن را برای همیشه تداوم ببخشند،اگرچه هر کس بدون تردید،اعتقادات خودش را داشت،شواهد حاکی از آن است که مصریان باستان معتقد بودند تمهیدات دقیق آنان را قادر می سازد تا حیات پس از مرگشان را از زندگی سابقشان پررونق تر و شکوفاتر سازند؛در واقع آنها بر این باور بودند که زندگی اخروی (حداقل برای مردم عادی) یک نسخه ی عینیِ بی نقص از مصر است که با نام دشت نی ها (Field of Reeds) شناخته می شود.

دشت نی ها بسیار وابسته به چرخه ی خورشیدی بود و عده ای معتقد بودند که مردگان تا زمانی که خدای آفتاب،سفر شبانه اش را در حیات دیگر آغاز کند،در ظلمت ازلی به سر میبرند،در این چشم انداز آب و پوشش گیاهی فراوانی وجود داشت؛اما تهیه ی لوازم تدفین،خوراک و مقابر باشکوه،شادی و شعف پایداری را برای رفتگان تضمین می کرد،این نوشته یکی از جوانب پربحث،پرتفصیل و اغلب سوء تعبیر شده از حیات مصریان باستان را کند و کاو میکند؛آماده سازی و دفن مردگان از طریق فرایند جسمانی و روحانی مومیایی کردن.

شناخت ماهیت مصری انسان

مصریان اعتقاد داشتند که یک انسان از شش عنصر یا مؤلفه تشکیل شده است و هنگام مرگ این عناصر خود به خود از هم جدا می شوند،به منظور تجدید حیاتی موفقیت آمیز،تمامی این شش عنصر از طریق مراسم تدفین،دعا و پیشکشهایی که معمولاً کاهنان و اعضای زنده ی خانواده انجام داده یا تقدیم می کردند،بار دیگر در یکجا جمع می شدند،شش عنصر یاد شده این ها بودند:

1)کا،یا نیروی حیات که موجب زنده شدن فرد می شد؛مثل باتری هایی که یک اسباب بازی را راه می اندازد.

2)با،که به شکل پرنده ای با سر انسان تصویر می شد؛با،نشان دهنده ی شخصیت مردگان بود.

3)عخ،نام روحی بود که از ترکیب با و کا به وجود می آمد.

4)نام مردگان،که باید از سوی زنده ها برای ممکن ساختن حیات ابدی تکرار می شد.

5)سایه،که وجه کمتر شناخته شده ای از فرد بود؛این وجه با آیین شمسی گره می خورد؛زیرا هیچ سایه ای بدون خورشید وجود نداشت.

6)بدن جسمانی،که تصور می شد حاصل ترکیب همه ی این عناصر روحانی است،جسم مرده را با مومیایی کردن حفظ می کردند.

گشایش مراسم دهان

با و کا در حیات پس از مرگ،از طریق گشایش مراسم دهان با هم ادغام می شدند،آیین پس از مومیایی تضمین می کرد که کا می تواند ببیند،بشنود،بو کند،نفس بکشد و بخورد؛تمام فعالیت های لازم برای حیات،اما با،بنا به دلایل نامشخصی،ظاهراً نیازی به این کارکردهای زمینی نداشت،وقتی با برای مدتی به کا می پیوست،تغذیه می شد.

مجسمه ابوالهول و هرمی در پشت آن

مجسمه ابوالهول در مصر و هرمی در پشت آن

یک کاهن سِم(کاهن تدفین) تیشه ای تشریفاتی را نزدیک دهان یک مومیایی نگه می داشت که تصور می شد،مسیر هوا را باز می کند؛کاهن بعد از آن دعاهایی را می خواند و مومیایی را با روغن تدهین (روغن مالی) می کرد،این مراسم برای مصریان باستان آن قدر اهمیت داشت که گاهی در مراسم،تصاویر کوزه ها و ظروفی را که در آن استفاده می شد،روی تابوت می گذاشتند(نمونه هایی از این دست در سطح داخلی بعضی از تابوت های دوره ی پادشاهی میانه،در انتهای دهانه دیده می شود) زیرا ممکن بود مراسم صحیح انجام نشود،آنها را به عنوان وسیله ای برای اطمینان از وجود لوازم این رسم مهم،در نزدیکی جسد قرار می دادند و به همین خاطر،تاثیر مراسم را بیشتر می کردند.

اتحاد و ادغام موفق با و کا،موجب خلق عنصری دیگر از بدن به نام عخ یا روح می شد،مرده به نور ابدی تبدیل می گشت،عخ اگر چه آسمانی نبود اما مشخصاتی مثل خدایان داشت،او می توانست برای زنده ها وساطت و با خدایان گفتگو کند. 

نفرین مصرشناسان
مدتهای مدیدی است که مومیایی ها تخیلات ما را بارور کرده اند،آنها هم موجب ترس و هم تصور هیبت و شکوه شده اند،هالیوودی ها در دهه های اخیر بیچاره مان کرده بودند؛با نمایش فیلم هایی تخیلی از مومیایی هایی که زنده می شدند و باستان شناسان از همه جا بی خبر را در مقابر دنبال می کردند،مومیایی های فیلم های ترسناک همیشه شرور بودند،چون مقبره یا خود مومیایی نفرین شده بود.
مشهورترین داستان نفرینی در سال ۱۹۲۲ و حین کاوش و حفاری مقبره ی توت عنخ آمون از سوی هووارد کارتر و تیمش شروع شد،ساکنان محلی که با تیم حفاری کار می کردند،بسیار خرافاتی بودند و عقیده داشتند ورود به مقبره،باعث فعال شدن نفرینی قدیمی می شود،تیم حفاری با هدف جلوگیری از ورود افراد محلی به مقبره در شب و ممانعت برهم زدن کار حفاری،این نفرین را انکار نکرد و در نهایت یک روزنامه ی انگلیسی به این ماجرا پرداخت.

هووارد کارتر

هووارد کارتر کاشف مقبره توت عنخ آمون

از آن پس،مرگ هر یک از اعضای تیم حفاری را به گردن آن نفرین می انداختند؛حتی مواردی که تا بیست سال بعد از آن حادثه روی می داد،نفرینی که آهسته کار می کرد و شامل علل طبیعی هم می شد،تنها حادثه ی کم و بیش عجیب،قطع برق و خاموشی قاهره در زمان مرگ لرد کارناروون،به علت نیش حشره ای آلوده بود،البته قطع برق در قاهره،در آن زمان همیشه اتفاق می افتاد و همین حالا هم بدون هیچ توجیه منطقی ای اتفاق می افتد،اگر خیلی سخت و موشکافانه به هر چیزی بنگرید،معنا و دلالتی را پیدا می کنید.
از هزاران مقبره ی حفاری شده در مصر،تنها دو مورد برای ترساندن سارقان مقابر،نفرین هایی این چنین داشته اند،اولی مربوط به قبر اورسا از اوایل دوره ی پادشاهی جدید و دومی قبر هارخوف در آسوان مربوط به سلسله ی ششم:

«هر کس که به اموال من دست درازی کرده،به مقبره ام آسیبی وارد کند یا مومیایی ام را خارج سازد،خدای آفتاب عقوبتش خواهد کرد،او نمی تواند مالش را به فرزندانش ببخشد؛ دلش در زندگی رنگ خوشی را نمی بیند؛در قبر،آبی برای نوشاندن به کای خود دریافت نخواهد کرد و روحش برای همیشه نابود می گردد و همین طور هر کس آلوده وارد این مقبره شود،گردنش را مثل یک پرنده می گیرم و برای این کارش به دست خدای بزرگ محاکمه می شود.»

برخی معتقد بودند که داخل شدن به مقبره پادشاهان مصر،باعث گرفتار شدن به نفرین ابدی می شود

برخی معتقد بودند که داخل شدن به مقبره پادشاهان مصر،باعث گرفتار شدن به نفرین ابدی می شود

اما جای نگرانی نیست؛مصرشناسان از این لعن و نفرینها در امان هستند،آنها برای آسیب رساندن وارد مقابر نمی شوند،بلکه کارشان بازسازی،محافظت و آگاهی درباره ی صاحبان آنجا و تاریخ و فرهنگشان است.
به خاطر بسپارید،برای مصریان تکرار یک اسم،موجب تضمین و اطمینان از حیاتی جاودانه تلقی می شد،مصر شناسان از راه مطالعه و بررسی مقابر و انتشار یافته های خود،در حال زنده کردن مالکان شان هستند؛یعنی چیزی که آن افراد در طول هزاره های گذشته خواهانش بوده اند،البته بحث و مناظره ای بر سر این موضوع وجود دارد که آیا قراردادن مومیایی ها در موزه ها به صورت محفوظ یا برای نمایش کار درستی است یا خیر.
اطمینان دارم مصریان باستان چندان رغبتی به نمایشگاه های پرزرق و برق امروزی نداشته اند؛اما اگر مصرشناسان مدرن،مقابر را حفاری و کاوش نمی کردند،تاریخ نام ها و حیات مصریان باستان،برای همیشه ناپدید می شد؛چیزی که این مردمان باستانی از آن هراس داشتند،شاید موزه،آن رستاخیز و حیات دوباره ای نباشد که آنها در پِیَش بودند،ولی آنجا،رستاخیز و حیات ابدي،اقسام و گونه هاست.
سرتا پا قنداق پیچ؛ مومیایی

مراحل مومیایی کردن میتواند به دو گونه باشد:
طبیعی:جسد در شن و ماسه،یخ یا تورب (نوعی زغال طبیعی) نگهداری
می شود.
مصنوعی:انسان ها جسد را با کمک گستره ای از روشهای عملی نگهداری می کنند.
در مصر باستان نمونه هایی از هر دو نوع مومیایی وجود داشته است،مصریان در دوران پیشا سلسله ای (۳۵۰۰ قبل از میلاد) مرده هایشان را در گودال هایی کم عمق در شن و ماسه و در حاشیه ی صحرا دفن می کردند،این گودال ها بدون نشان و علامت بود و اجساد بدون پوشش را با حالتی جنینی (برهنه)،مستقیم در خاک قرار می دادند،ملزومات تدفین اصولاً شامل کوزه ها و خمره هایی حاوی آب و غذا می شد که برای حیات بعد از مرگ مورد نیاز بود،این مسئله نشان می داد که مصریان در آن زمان هم به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشته اند.
وقتی حیوانات و شنهای روان،روی اجساد را کنار می زدند،مصری ها متوجه می شدند شن و ماسه ای که جسد را در برداشته،پوست و موها را به حالت طبیعی حفظ کرده است،مصریان از آن پس تلاش کردند به جای اینکه حفاظت از مردگان را به بخت و اقبال بسپارند،خود از آنها مراقبت کنند و در طول سالیان متمادی فرایند نگهداری مصنوعی اجساد متحول شد.

یک مومیایی طبیعی

یک مومیایی طبیعی

آزمایش روی مرده ها
بین سال های ۳۵۰۰ تا ۲۶۰۰ قبل از میلاد،روشهای تجربی متعددی برای مومیایی کردن به وجود آمد،از جمله:
تدفین خُمره ای:افراد کاملاً بالغ را با فشار،خم و تا می کردند و درون کوزه یا خمره های بزرگ سفالی قرار می دادند،افزودن یک درپوش،حالتی پیله مانند به وجود می آورد که در آن جسد شخص را مهروموم می کردند،زیرِ زمین می گذاشتند و در نهایت با شن و ماسه می پوشاندند.
سبدهای نی:جسد در حالتی خم شده روی سبدی کم عمق قرار داده می شد،به جای درپوش پارچه ای کتانی یا پوست حیوانی را روی بدن می انداختند،این سبد را بعد از آن درون گودالی کم عمق می گذاشتند و با شن و ماسه می پوشاندند،

پوست حیوانات:تا پیش از ۳۰۰۰ قبل از میلاد،مردگان را در پوست حیوانات می پیچیدند و درون گودال های تدفینی کم عمق می گذاشتند و با خاک می پوشاندند.
تمام روش های فوق موجب تجزیه ی بافتهای نرم می شد؛چرا که اجساد به دلیل تماس با ماده ای که آنها را طبیعی نگه می داشت (شن و ماسه) از بین می رفتند،بقایای اسکلتی،تمام آن چیزی است که از این تلاش ها برای محافظت از جسم،به جا مانده است.

پیشرفت روند مومیایی کردن

مصریان بعد از کسب تجارب و آزمایشات تدفینی اولیه،تصمیم گرفتند اجساد مردگان را پیش از کفن و دفن محفوظ نگه دارند.
نخستین نمونه ی مربوط به مومیایی کردن،تدفینی سلطنتی از سلسله ی اول و متعلق به پادشاه دجر بود،این مومیایی را پتری در اواخر قرن نوزدهم کشف کرد. تنها جزء باقی مانده از این جسد،یک دست مومیایی شده بود که با دست بندهایی از سنگهای نیمه قیمتی آراسته شده بود،متأسفانه باستان شناسان بیشتر به جواهرات علاقه داشتند تا خود دست و متصدی موزه ی قاهره،امیلی بروکش،آن را دور انداخت؛اما خوشبختانه آنها از این فرم اولیه مومیایی عکس گرفته بودند یا شاید هم می خواستند ببینند دست بندها روی آن دست چقدر زیبا بوده اند.

یک مومیایی آماده شده به دست انسان

یک مومیایی آماده شده به دست انسان

عمل مومیایی کردن فقط مختص طبقات بالادست جامعه بود و جماعت فقیر،در طول تاریخ این سرزمین،در گودال هایی مشابه آنچه در دوران پیشا سلسله ای وجود داشت دفن می شدند،تنها تفاوت حقیقی این بود که اجساد مومیایی شده را پس از دوره ی پیشا سلسله ای دراز میخواباندند و خم نمی کردند.

نگاهی به حرفه ی کفن و دفن؛ مومیایی کننده
با آنکه امروزه نمونه های بسیاری از اجساد مومیایی شده و مقابر مربوط به آنها وجود دارد،هیچ سند مکتوبی از مصر باستان در دست نیست که این فرایند را توصیف کرده باشد،کامل ترین گزارش موجود،همان است که از هرودوت مورخ یونانی سده ی پنجم قبل از میلاد،در دست داریم.
بعد از آنکه فردی مصری می مرد،جسدش را به کارگاه مومیایی می بردند؛جایی که احتمالاً سازه ای موقتی در گورستان محلی بوده است،از آنجا که هیچ مدرکی از این اماکن در دست نیست،مورخان از تعداد احتمالی آنها اطلاع دقیقی ندارند. کارگاه های مومیایی احتمالاً تابوتها و طلسم های حاضر و آماده داشته و بستگان شخص متوفا،می توانستند براساس بودجه ی خود،اقلام تدارکاتی مناسب را انتخاب و تهیه کنند،آن زمان مومیایی کنندگان ارشد،کاهن بودند و اعتبار و منزلت بسیار داشتند،ارشدترین شخص مومیایی کننده،نقاب شغالی را به صورتش می زد که نمادی از آنوبیس،خدای شغال کله ی مومیایی بود.

نقاب شغال این شخص،نماد آنوبیس،خدای مومیایی بود

نقاب شغال این شخص،نماد آنوبیس،خدای مومیایی بود

به رغم جایگاه بالا و معتبری که مومیایی کنندگان داشتند،هرودوت اظهار می کند که اجساد زنان دارا و توانا را معمولاً پیش از انتقال به کارگاه چند روز نگه می داشتند تا از آلودگی و بی حرمتی در امان باشند؛برای مثال،وقتی جسد مومیایی شده ی ملکه آهموس-نِفِرتاری را باز کردند،روی بدنش آثاری از تجزیه و فساد بافت های نرم،پیش از مومیایی کردن دیده می شد،اگر چه هنگام مرگ بیش از هفتاد سال داشته،شاید جایگاهش در مقام یک ملکه،حتی پس از مرگ هم وی را – برای کسی که به آن سوء علاقه و تمایل داشته – مطلوب و خوشایند جلوه می داده است؛البته منابع و صحت اطلاعات هرودوت جای تردید دارد.

ورود به مراحل مومیایی کردن

گران قیمت ترین و کامل ترین شیوه ی مومیایی،طوری بود که موجب می شد،مردگان شبیه اوزیریس،خدای جهان زیرین،به نظر برسند،مصریان اعتقاد داشتند که پادشاه مرده ـ و تا دوره ی پادشاهی میانه،اشراف زادگان مرده – به هنگام مرگ مثل اوزیریس می شوند.
در آن زمان روشهای ارزان تر و کم خرج تری هم برای مومیایی کردن در دسترس بود؛ولی آنچه در ادامه آمده رئوس کلی کار را مشخص می کـند:
برداشتن مغز:
در دوره ی پادشاهی جدید،مومیایی کنندگان معمولاً ابتدا مغز سر را بر می داشتند،مصریان باستان عقیده داشتند که مراحل اندیشه و ظهور احساسات در قلب صورت می گیرد؛بنابراین مغز عضوی زائد و غیر ضروری است،شاید واقعاً همین طور بوده،آیا الان چنین شخصی را می شناسید؟
مومیایی کنندگان استخوان غربالی (پرویزنی) بالای بینی را می شکستند و ذرات مغز را با یک قلاب یا چنگک از راه حفره بینی خارج می ساختند؛اما تجربه ثابت کرده بود که این شیوه ای ناکارآمد برای بیرون آوردن ذرات ریز مغز بوده است.

به منظور ارتقا و بهبود این مرحله از کار،معمولاً مایعی از روغن سرو کوهی و ماده ای سقز مانند را در بالای بینی می ریختند و می گذاشتند چند دقیقه بماند تا باقی مانده ی مغز را در خود حل کند،سپس آن را از طریق سوراخهای بینی خارج می کردند و دور می ریختند،امروزه بقایای ماده ی مغزی حل شده و سفت شده در پشت جمجمه ها پیدا شده است.
لیپوساکشن به سبک مصری
مومیایی کنندگان بعد از تخلیه و برداشتن مغز با چاقویی از جنس سنگ چخماق،برشی در گوشه ی چپ شکم ایجاد می کردند و تمام محتویات آن را به جز قلب بیرون می کشیدند،کسی که اولین برش یا شکاف را ایجاد می کرد،طبق آیین و رسوم،در خارج از کارگاه دنبال می کردند،سنگ و چوب می زدند و به سبب بی حرمتی به جسد،دشنام می دادند؛ البته بازگشت دوباره ی آن شخص به کارگاه نامعلوم است؛ ولی بهتر بوده به قدر کافی از آنجا دور بماند.
بعد از خارج کردن اعضای بدن،شکم را کاملاً تمیز می کردند،ابتدا با شراب خرما و دوباره با ترکیبی از ادویه های کوبیده که خواص آنتی باکتریال داشته است تا مانع از متصاعد شدن بوی حفره ی شکمی شوند.

هرودوت تاریخ نگار یونانی

هرودوت تاریخ نگار یونانی

مومیایی کنندگان پس از خشک کردن حفره،آن را با ترکیبی از مواد معطر پر می کردند و برای شکل دادن به شکم خالی،داخل آن پارچه یا خاک اره می ریختند،سپس بدن را می دوختند و شکاف موجود را با پوششی برگی شکل از جنس مفرغ یا چرم،مخفی می کردند.
محافظت از قسمتهای داخلی
احشای خارج شده از بدن را با همان دقتی که از بدن مراقبت می کردند،نگه می داشتند،آن ها را در نطرون – نمکی طبیعی وادی نطرون (دره ی نطرون) – می خشکاندند،اعضای خشک شده را بعد از آن در پارچه های کتانی می پیچیدند و داخل خمره های سردیس نما قرار می دادند،خمره هایی که درون صندوقهای سردیسی مستطیل شکلی به عنوان تابوت که از جنسی مشابه ساخته شده بود قرار می گرفت.
خمره های سردیس نما،درپوشهایی به شکل سر حیوانات داشت که نشانگر چهار پسر هوروس،خدای قوش سرِ نظم و ترتیب بود،چهار پسر هوروس،هر کدام در حیات بعد از مرگ نقش خاصی را ایفا می کردند،زیرا آنها از یک قسمت بدن محافظت می کردند و سپس زمانی که شخص مرده دوباره متولد می شد،برای بدنش اعضای داخلی ضروری را مهیا می ساختند؛چهار پسر هوروس عبارت بودند از:
ایمسِتی سر انسان،که از جگر محافظت می کرد

هاپی سر میمون،که ششها را حفظ می کرد

دو آموتِف سر شغال،مسئول محافظت از معده
گِبِه سِنوئف سر قوش،مسئول محافظت از روده ها
خشک کردن بدن
جسد پرشده و پوشیده در نمک نطرون را ۳۵ تا ۴۰ روز روی میز مومیایی قرار می دادند،نمونه هایی از این میزهای دراز و کوتاه در مخفیگاه های مخصوص مومیایی کردن پیدا شده است،متأسفانه موقعیت این میزها در حین عمل خشک کردن و اقدامات امنیتی اتخاذ شده،نامشخص است.
بعد از ۳۵ تا ۴۰ روز،جسد را بر می داشتند،می شستند و برای پوشاندن و پیچیدن آماده می کردند که سی روز دیگر هم به آن اضافه می شد،کل فرایند مومیایی کردن بیش از هفتاد روز زمان نمی برد.
جالب است بدانیم که ستاره ی شباهنگ (با نام های دیگری چون کاروان کش،وراهنگ،شب کش،خُنُک،تیر و تیشتر) که با اوزیریس ارتباط می یافت،هر بار به مدت هفتاد روز ناپدید می شود؛اوزیریس نیز پیش از رستاخیزش هفتاد روز ناپدید می شد.

مردگان به صورت نمادین،هنگام مرگ تبدیل به اوزیریس می شوند و در حین مراحل مومیایی کردن هفتاد روز از نظرها پنهان و آنگاه در حیات پس از مرگ،متولد می شوند.
پوشاندن جسد
پوشاندن و پیچیدن جسد به اندازه ی نگهداری و محافظت از آن اهمیت داشت و کاهنی که نقاب آنوبیس خدای مومیایی را به صورت می زد،مسئول این کار بود. کاهن برای پیچیدن بدن به مقدار زیادی کتان نیاز داشت،تا چهارصد متر مربع از آن روي بعضى مومیایی ها کشف شده که شامل بیش از چهل لایه پوشش بوده است،مردگان خاندان سلطنتی کتان تدفینی خود را داشتند که در کارگاههای معبد و اندرونی تهیه شده بود،برخی از پوششهای رامسس دوم حتی از نخ های آبی و طلایی بافته شده بود.

مومیایی را در پارچه کتان می پیچیدند

مومیایی را در پارچه کتان می پیچیدند

با توجه به مقدار و هزینه ی کتان موردنیاز برای پوشش و لفاف اجساد،بعید به نظر می رسد که برای اجساد غیر سلطنتی از پوشش مخصوص کفن و دفن یا کتان خانگی استفاده کرده باشند،از آنجا که محققان اسامی مختلفی را روی پوشش های یک مومیایی واحد می یافتند،بر این عقیده اند که احتمالا دوستان و بستگان کتان مورد نیاز را تهیه می کردند؛شاید وقتی کسی می مرد تمام روستا به خانواده ی متوفا کتان می دادند.
سیر تحول پوششها
شیوه های پوشاندن و پیچیدن طی سالهای متمادی تغییر می کرد،تاریخ مومیایی ها را می توان براساس ویژگی های خاص آنها تعیین کرد:
پادشاهی کهن:هر عضو بدن از جمله هر انگشت،مجزا پوشیده می شد،پوشش ها را بعد از آن در صمغ می خواباندند،روی نوارها و بانداژهای صورت،قالبهایی گچی می گرفتند و با رنگ طبیعی نقاشیشان می کردند.
پادشاهی میانه:مومیایی ها را به شکل کهن و تمام اعضا را با هم در پوششی می پیچیدند،دستها را دراز شده روی پاها یا ضربدری روی اندام های تناسلی قرار می دادند،در این دوره نقابهای مومیایی جایگزین گچ های رنگی شدند،خیلی از این نقابها،ریش و سبیل کامل داشتند و گاهی به رنگ آبی یا سبز در می آمدند. پادشاهی جدید:اضافاتی را پیش از عمل پیچش به مومیایی ها می افزودند؛از جمله چشمان جواهر نشان شده با سنگهای عقیق و کریستال،به منظور حفظ شکل اولیه (هر چند برای رامسس چهارم،دو عدد پیاز کوچک به عنوان چشم قرار دادند – مطمئناً اشکتان را در می آورد) بازوهای مومیایی های سلطنتی را روی سینه می گذاشتند و دستها را معمولاً مشت شده می بستند.
دوره ی بطلمیوسی:مومیایی کنندگان از باریکه های بسیار نازک پارچه استفاده می کردند که به اشکال هندسی ظریفی درآمده و با گل میخ و ستاره تزیین شده بودند.
دوره ی رومی:تصاویر نقاشی شده ی ظریف و ماهرانه ای از مردگان در اندازه ی طبیعی در میان نوارها و بانداژها پیچیده می شد.
عصر رومی:تصاویر مومیایی ظریف و استادانه ای میان پوششها گنجانده می شد که نشان دهنده ی شخص متوفا در زمان حیاتش بود.

داخل پوششها
از دوره ی پادشاهی جدید به بعد،متون کتاب مردگان،گاه روی بانداژها نوشته می شد تا کمک حال رفتگان در سرای باقی باشد،نوشته ها را به درستی روی اعضای مرتبط قرار می دادند تا از محافظت و مصونیت حاصل از آن مطمئن شوند.

زمانی که هر عضو مومیایی را می پیچیدند و می پوشاندند،کاهنان وردهایی را از متون تدفيني آن دوره بازگو می کردند،تا هر بخش از بدن را آسمانی کنند،تقدس ببخشند و اطمینان یابند که فرد دوباره برای ابدیت متولد می شود،پس جای شگفتی نیست که عملیات پوشش و پیچش سی روز به طول می انجامیده،علاوه بر این،مومیایی کننده ها بین نوارهای مومیایی طلسم های متعددی هم قرار می دادند تا به رفتگان در آن عالم کمک کنند.
بررسی بودجه ی مراسم تدفین
مراحل ارزان قیمت تر مومیایی کردن از دوره ی پادشاهی میانه به بعد در دسترس قرار داشت؛آن چنان که تعدادی مومیایی باقی مانده از این دوران چنین اند،اما همان طور که بیان شد،فرایند دقیق این کار فقط در نوشته های هرودوت مربوط به سده ی پنجم قبل از میلاد،ثبت شده است،به طور کل در شیوه های ارزان،اعضای داخلی بدن برداشته نمی شد،ترکیبی از روغن سرو کوهی و سقز را از طریق مقعد به درون بدن تزریق و برای جلوگیری از خروج یا گریز مایع،آن را متوقف می کردند(شدیدترین تنقیه ی تاریخ) بعد از مدتی درپوش را بر می داشتند و مایع خشک می شد و اندامهای حل شده با آن خارج می شد؛اما اعضای داخلی بعضی از مومیایی ها به طور یکنواخت حل نمی شد و احشای درونی ای که تا حدودی حل نشده بودند،راه مقعد را مسدود می کردند.

جسد را بعد از این،به مدت چهل روز در نطرون می خیساندند و سپس شسته و برای پیچیدن آماده می کردند،یک روش حتی ارزان تر از این شامل انحلال اعضا،خشک کردن بدن و بازگرداندن مومیایی بدون پوشش به بستگان و بازماندگان بود.

مصر تاریخ عجیبی دارد

مصر تاریخ عجیبی دارد

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,