پنجشنبه 18 اردیبهشت 1404 - 14:09

آرشیو

به یاد همه مادرای آسمونی

به یاد همه مادرای آسمونی

اسفند 10, 1402

مادر رفتی و خورشید آسمون زندگیم غروب کرد و از پی آشیون زندگیم سقوط کرد… مادر رفتی و چشمه ی شادی هام از جوشش ایستاد و رود خنده هام از خروش ایستاد… مادر رفتی و توی دلم دریای خون موج می زنه و سیلاب غم از چشمام بیرون می زنه… بعد تو از آه آتشینم […]

آیات و روایات درباره شادی

آیات و روایات درباره شادی

اسفند 2, 1402

انسان ها از هر قوم و نژاد و در هر سنی که باشند،به لحظات شاد و مسرت بخش نیاز دارند،بدون شادی و بدون خنده،دنیا جای خسته کننده ای برای زندگی خواهد بود،شاد بودن تاثیرات بسیار مثبتی در زندگی می گذارد و باعث امیدواری به زندگی و به آینده می شود،بر عکس آن،غمگین بودن و غصه […]

مهربانی با کودکان

مهربانی با کودکان

اردیبهشت 7, 1402

کودکان،موجوداتی بس معصوم و مظلوم هستند که چیز زیادی از دنیا نمی دانند،آنها حقیقتاً پاک ترین،زلال ترین و ساده ترین افراد زندگی ما هستند که دل هر انسان صاحب دلی را به رحم می آورند،بسیاری از انسان ها ممکن است با بقیه،رفتارهای خشونت آمیز داشته باشند،اما در برابر کودکان،نرم می شوند و مهربانانه با آن […]

عاشق این عاشقام

عاشق این عاشقام

اسفند 1, 1401

دوست دارم وقتی پیر شدم،زمانی که به پشت سرم نگاه می کنم،از گذشتم پشیمون نباشم،آه نکشم و حسرت نخورم…پشیمون نباشم که چرا در حق بقیه ظلم کردم،پشیمون نباشم که چرا بقیه رو اذیت کردم،توهین کردم،تحقیر کردم،تهمت زدم یا دلی رو شکستم…حسرت نخورم که چرا تو این دنیا،دنیایی که زودگذره ولی سرنوشت ابدی هر کسی،در اون […]

چرا مسخرم می کنی؟

چرا مسخرم می کنی؟

آذر 8, 1401

اون موقع که خیلی کوچیک بودم یادم نمیاد،ولی از زمانی که خودمو و دنیامو شناختم،وقتی جایی می رفتم،گاهی دور و بریامو میدیدم،که با دست یا ابرو به من اشاره می کنن و در گوشی چیزی به هم میگن،اوایل علتشو نمی فهمیدم،ولی کم کم که بزرگ شدم و چهره خودمو تو آینه دیدم و شناختم،دلیلشو متوجه […]