به یاد همه مادرای آسمونی
اسفند 10, 1402
مادر رفتی و خورشید آسمون زندگیم غروب کرد و از پی آشیون زندگیم سقوط کرد… مادر رفتی و چشمه ی شادی هام از جوشش ایستاد و رود خنده هام از خروش ایستاد… مادر رفتی و توی دلم دریای خون موج می زنه و سیلاب غم از چشمام بیرون می زنه… بعد تو از آه آتشینم […]