
انسان ها از هر قوم و نژاد و در هر سنی که باشند،به لحظات شاد و مسرت بخش نیاز دارند،بدون شادی و بدون خنده،دنیا جای خسته کننده ای برای زندگی خواهد بود،شاد بودن تاثیرات بسیار مثبتی در زندگی می گذارد و باعث امیدواری به زندگی و به آینده می شود،بر عکس آن،غمگین بودن و غصه […]
انسان ها از هر قوم و نژاد و در هر سنی که باشند،به لحظات شاد و مسرت بخش نیاز دارند،بدون شادی و بدون خنده،دنیا جای خسته کننده ای برای زندگی خواهد بود،شاد بودن تاثیرات بسیار مثبتی در زندگی می گذارد و باعث امیدواری به زندگی و به آینده می شود،بر عکس آن،غمگین بودن و غصه خوردن و ناراحت بودن،باعث افسردگی و از دست دادن انگیزه و امید به زندگی می شود.
دین اسلام نیز بر شاد بودن و شاد کردن دیگران تاکید بسیاری دارد و در چندین آیه و در روایات بسیاری،به این موضوع پرداخته است،از جمله:
1)بگو به فضل و رحمت خداست كه [مؤمنان] بايد شاد شوند و اين از هر چه گرد مى آورند بهتر است. یونس 58
2)[فرجام] كار در گذشته و آينده از آن خداست و در آن روز است كه مؤمنان از يارى خدا شاد مى گردند. روم 4
3)اما كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند در گلستانى شادمان مى گردند. روم 15
4)و هم اوست كه مى خنداند… نجم 43
5)مؤمن، شوخ و شنگ است و منافق،ترش رو و خشمگین. پیامبر اسلام(ص)
6)بوى خوش شادى می آورد،عسل،شادى مى آورد،نگريستن به سبزه شادى مى آورد و سوارى شادى مى آورد. پیامبر اسلام(ص)
7)اوقات شادى غنيمت است. امام علی(ع)
8)شادى،انبساط روح مى آورد و نشاط انگيز است؛غم،گرفتگى روح مى آورد و انبساط را در هم مى پيچد. امام علی(ع)

و هم اوست كه مى خنداند… نجم 43
9)كسى كه شادى اش كم باشد،آسايش او در مردن است. امام علی(ع)
10)در بهشت سرايى است به نام دارالفرح (شادى سرا) كه تنها كسانى وارد آن می شوند كه يتيمان مؤمنان را شاد كنند. حضرت محمد(ص)
11)من هم نماز می خوانم و هم می خوابم،هم روزه می گیرم و هم غذا می خورم،هم می خندم و هم گریه می کنم؛پس کسی که از راه و روش من روی گرداند،از من نیست. حضرت محمد(ص)
12)رسول خدا (ص) هرگاه یکی از اصحاب خود را اندوهگین می دید،او را با شوخی و مزاح خوشحال می کرد. امام علی(ع)
13)در نزد خدا عبادتی محبوب تر از شاد کردن مؤمنان نیست. امام باقر(ع)
14)یونس شیبانی می گوید: روزی امام صادق (ع) از من پرسید: شوخی کردن نزد شما چه جایگاهی دارد؟ گفتم: اندک است؛حضرت فرمود: پس این گونه نباشید؛بی گمان،شوخی از خوش اخلاقی است و تو با این کار،برادر خود را شاد می کنی،رسول خدا (ص) با افراد شوخی می کرد و می خواست آنان را شاد کند.
15)به درستی که زیر عرش خدا،سایه ای است که ساکن نمی شود در آن،مگر کسی که کار خیری برای برادر دینی اش انجام دهد یا گرفتاری او را برطرف و یا قلبش را شاد گرداند. امام کاظم(ع)

اوقات شادى غنيمت است. امام علی(ع)
16)وقتی روز شادی در اختیارت قرار گرفت،از آن دوری نکن؛زیرا وقتی در دست روز اندوه قرار بگیری،از تو صرف نظر نخواهد کرد. امام علی(ع)
17)گاهی عربی بادیه نشین خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله می رسید و هدیه ای برای ایشان می آورد و سپس می گفت:پول هدیه ما را بده؛رسول خدا صلی الله علیه و آله می خندید و هرگاه اندوهگین می شد،می فرمود: آن اعرابی چه می کند [الان کجاست] ای کاش دوباره می آمد. امام کاظم(ع)
18)روزی پیرزنی خدمت پیامبر آمده و عرض کرد: یا رسول الله،دعا کنید من وارد بهشت شوم،پیامبر(ص) فرمود: پیرزنان وارد بهشت نمی شوند،او به شدّت اندوهگین شد،امّا حضرت رو به وی کرده فرمود: تو در آن روز عجوز و فرتوت و پیر نخواهی بود،بلکه با اراده ی الهی بار دیگر جوان و به صورت دوشیزه خواهی شد.
19)شادی مؤمن در چهره و اندوه او در دلش است. امام علی(ع)
20)مردی از امام صادق(ع) نقل می کند که ایشان فرمودند: هیچ مؤمنى نیست،مگر آنکه در او دعابه اى هست،راوی میگوید:عرض کردم که دعابه چیست؟ حضرت فرمود:مزاح
21)خداوند به حضرت داوود علیه السلام وحی کرد:همانا اگر بندهای از بندگان من حسنهای را به درگاه من بیاورد من بهشتم را بر او مباح میکنم،حضرت داوود علیه السلام پرسید: پروردگارا آن چه کار خیری است؟ [که چنین پاداشی دارد؟] خداوند متعال فرمود: شاد کردن دل بندهای از بندگان مؤمن من ولو با دادن یک دانه ی خرما به او. امام صادق(ع)
22)هر كس دلي را شاد كند خداوند از آن شادي،لطفي براي او قرار دهد كه به هنگام مصيبت چون آب زلالي بر او باريدن گرفته و تلخي مصيبت را بزدايد. امام علی(ع)

در نزد خدا عبادتی محبوب تر از شاد کردن مؤمنان نیست. امام باقر(ع)
23)انسان گاهی به خاطر رسیدن به چیزی مسرور میشود که هرگز از دستش نمیرود و گاهی برای از دست دادن چیزی محزون میگردد که هرگز به آن نمیرسد،پس باید شادی تو برای احیای حق یا نابودی باطل باشد. امام علی(ع)
24)هر که برای شاد کردن برادرش،آن گونه که وی را خوشحال می کند با وی دیدار کند،خداوند در روز رستاخیز،او را شادمان می سازد. حضرت محمد(ص)
25)در میانتان خوش رویی و در ملاقاتتان شادمانی را آشکار سازید. امام علی(ع)
26)هنگام روبه رو شدن با برادرانتان،دست دهید و خوش رو و خوش برخورد باشید،تا هنگام جدا شدن از هم،گناهانتان زدوده شود. امام علی(ع)
27)خداوند عزوجل کسی را که در میان جمعی،بدون ناسزا گویی شوخی کند،دوست دارد. امام باقر(ع)
28)هر كس به خدا اعتماد كند،خداوند،شادمانى را به وى مى نماياند. امام علی (ع)

وقتی روز شادی در اختیارت قرار گرفت، از آن دوری نکن؛ زیرا وقتی در دست روز اندوه قرار بگیری، از تو صرف نظر نخواهد کرد. امام علی(ع)
29)گمان نکنید وقتی مومنی را شاد می کنید فقط او را شاد کرده اید؛بلکه به خدا سوگند ما را شاد کرده اید،بلکه بالاتر،به خدا سوگند که رسول خدا را شاد کرده اید. امام صادق(ع)
30) شادمانی مؤمن به اطاعت از پروردگار و غصه او به نافرمانی و معصیت خداوند است. امام علی(ع)
31)من شوخى مى كنم،اما جز حق نمى گويم. حضرت محمد(ص)
32)روزی پیامبر صلی الله علیه وآله در مقابل علی علیه السلام نشسته بود و ظرف خرمایی جلوی آنان بود،پیامبر صلی الله علیه وآله هر بار خرمایی برمی داشت و میخورد و هسته ی آن را پیش روی علی علیه السلام مینهاد؛وقتی مقداری خرما خوردند و همه هستهها جلوی علی علیه السلام جمع شد،پیامبر صلی الله علیه وآله به شوخی فرمود:ای علی تو چه قدر پرخور هستی و اشاره به هستههای انباشته شده جلوی او کرد،علی علیه السلام نیز شوخی ایشان را با شوخی پاسخ داد و فرمود: پرخور کسی است که خرماها را با هسته بخورد و اشاره به پیامبر صلی الله علیه وآله کرد که هیچ هسته ی خرمایی جلوی ایشان نبود.
33)روزی پیامبر اکرم (ص) برای اقامه نماز از منزل خارج شد،در کوچههای مدینه،کودکان وقتی حضرت را مشاهده کردند،دست از بازی کشیدند،به دور ایشان حلقه زدند و به گمان اینکه چون آن حضرت همواره حسن و حسین (علیهماالسلام) را بر دوش خود میگرفت، این بار آنها را نیز به دوش بگیرد،به هوا می پریدند و میگفتند: شتر من باش؛پیامبر(ص) هم یکی یکی آنها را روی کول خود می گذاشت،اصحاب که در مسجد به انتظار نشسته بودند،وقتی با تأخیر حضرت مواجه گشتند نگران شدند،بلال از مسجد خارج شد تا ببیند چه اتفاقی باعث تأخیر پیامبر(ص) شده است،همین که بلال در راه با این جریان مواجه شد،به کودکان اعتراض کرد و خواست کودکان را از اطراف پیامبر دور سازد و آن حضرت را از دست آنان نجات دهد،ولی پیامبر اکرم(ص) با اشاره او را از این کار بازداشت و آرام به او فرمود: تنگ شدن وقت نماز، برای من بهتر از رنجاندن کودکان است،به منزل برو ببین چیزی پیدا می کنی برای اینها بیاوری.
بلال به منزل پیامبر(ص) رفت،هشت گردو یافت و آنها را نزد ایشان آورد.
پیامبر گردوها را در دست گرفت و خطاب به کودکان فرمود: آیا شتر خود را به این گردوها میفروشید؟ کودکان به این معامله رضایت دادند و با خوشحالی حضرت را رها کردند.
پیامبر نیز عازم مسجد شد و فرمود: خدا رحمت کند برادرم یوسف را که او را به چند درهم فروختند و مرا نیز به هشت گردو.

به درستی که زیر عرش خدا،سایه ای است که ساکن نمی شود در آن،مگر کسی که کار خیری برای برادر دینی اش انجام دهد یا گرفتاری او را برطرف و یا قلبش را شاد گرداند. امام کاظم(ع)
نظرات