سرگذشت الماس های نادرشاه افشار

سرگذشت الماس های نادرشاه افشار
آبان 6, 1402
72 بازدید

نادرشاه افشار نادرقلی که بعدها به نادرشاه شهرت پیدا کرد،از تیره ی قرخلو،که یکی از تیره های کوچک ایل افشار است،بود،وی در دوم آذر سال 1067 هجری شمسی،در دستگرد،از آبادی های نزدیک ابیورد و شهر درگز(در شمال خراسان) متولد شد،او را به نام پدربزرگش،نادرقلی نام نهادند،پدرش امام قلی نام داشت و به جز نادر و […]

نادرشاه افشار

نادرقلی که بعدها به نادرشاه شهرت پیدا کرد،از تیره ی قرخلو،که یکی از تیره های کوچک ایل افشار است،بود،وی در دوم آذر سال 1067 هجری شمسی،در دستگرد،از آبادی های نزدیک ابیورد و شهر درگز(در شمال خراسان) متولد شد،او را به نام پدربزرگش،نادرقلی نام نهادند،پدرش امام قلی نام داشت و به جز نادر و ابراهیم،فرزند دیگری نداشت،زندگی این خانواده ی کوچک،بسیار ساده و مانند خانواده های دیگر ایل،با گله داری،کشاورزی و هنرهای دستی می گذشت تا اینکه امام قلی از دنیا رفت و نادر به سن 18 سالگی رسید.

نادر بعد از چهار سال اسارت در بند راهزنان،از دام آنها گریخت و به ابیورد بازگشت و به خدمت دهدار آنجا،باباعلی بیگ کوسه احمدلو درآمد،وی شایستگی خود را به باباعلی نشان داد و با دختر وی نیز ازدواج کرد،نادر در طی چند سال با پیروزی هایی که بر راهزنان داشت،کم کم قدرت گرفت و هواداران زیادی پیدا کرد،او سپس کلات را تصرف کرد و آن را مرکز فرماندهی خود نمود.

نادر شاه افشار

نادر شاه افشار

بعد از مدتی نادر سپهسالار ارتش شاه تهماسب دوم صفوی شد،پس از جنگ های بسیار و پیروزی های زیادی که کسب کرد،با نظر بزرگان کشور که در دشت مغان (دشتی در شمالی ترین قسمت استان اردبیل) جمع شده بودند،در هجدهم اسفند سال 1114 هجری شمسی،تاج پادشاهی ایران را بر سر گذاشت،نادر نبوغ نظامی بسیار بالایی داشت و در اکثر جنگهای خویش پیروز می شد،او ارتش بسیار منظم و مجهزی را ایجاد کرده بود که شاید بتوان گفت در آن سالها،قدرتمندترین ارتش کل جهان بوده است و گروه افسران او به رهبرانی تبدیل شدند که بعدها در افغانستان و گرجستان،دولت هایی مستقل تشکیل دادند،نادر بعد از تاجگذاری نیز پیروزی های بسیاری داشت،از جمله پیروزی در هند،نادرشاه از فرمانروایانی بود که برای آخرین بار ایران را به محدوده ی طبیعیِ فلات ایران رسانید،وی باعث احیای احساسِ عظمتِ تاریخِ ایران و بازگرداندنِ استقلالِ کشور شد،نادر کسی بود که بی یاری یا نفوذِ دیگران،خویشتن را از هیچ به جایگاهِ رفیعِ فاتحِ آسیا رساند،گرچه در اواخر عمر،بر اثر فشارهای روانی و مخصوصاً غم نابینا کردن فرزندش،خلق و خویش عوض شد و روی به بی رحمی و کشتار و آزار آورد،اما در مجموع،مردی بزرگ و شاهی کم نظیر بود،اگر بخواهیم به صورت خلاصه موفقیت های نادرشاه افشار را بگوییم،اینطور می شود:

نادر به عنوان جنگ سالاری گمنام و با اصل و نسبی گمنام تر،کار خویش را شروع کرد،ایران را از اشغال افغان ها رها کرد

نگاره ای از نبرد موچه خورت در نزدیکی اصفهان بین سپاه ایران به فرماندهی نادر و سپاه افغان ها به فرماندهی اشرف افغان

نگاره ای از نبرد مورچه خورت در نزدیکی اصفهان،بین سپاه ایران به فرماندهی نادر و سپاه افغان ها به فرماندهی اشرف افغان

ترک های عثمانی را اخراج کرد،با درایت خود،روس ها را از کشور بیرون راند،به قلمروی عثمانی حمله کرد و عثمانی ها را در آنجا شکست داد،خود را شاه اعلام کرد،در افغانستان بر افغان ها حمله برد و دوباره بر آن ها مسلط گردید،سپس به هند حمله کرد و دهلی را تصرف نمود،به آسیای میانه حمله کرد و ترکمن ها و ازبک ها را سرکوب کرد،آنگاه به غرب بازگشت و جنگی پیروزمندانه را علیه عثمانی ها به راه انداخت.

حمله به هند

یکی از پیروزی های مهمی که نادرشاه کسب کرد،پیروزی بر مغول های حاکم بر هند در نبرد کرنال بود،در زمان حمله نادر شاه به دهلی،محمدشاه گورکانی بر هند حکومت می کرد،دلیل وقوع این جنگ،فرار افغان‌های مهاجم و جنگجو به هندوستان و عدم تسلیم ایشان توسط محمدشاه بوده‌ است،این پیروزی ثروت بسیار زیادی برای نادرشاه به ارمغان آورد،جواهرات و سنگ های گرانبهای محمدشاه و شاهزادگان،تخت طاووس(که تختی جواهرنشان و زیبا بود)،ظروف طلا و نقره،تعداد زیادی جنگ افزار،موجودی طلا و نقره ی خزانه ی محمدشاه،پیشکشی های هنگفت بزرگان کشور و … از جمله غنائم حمله به هند بود.

تصویری از نادرشاه در نبرد کرنال

نگاره ای از نادرشاه در نبرد کرنال

دریای نور،کوه نور

در میان جواهرات قیمتی که نادرشاه به ایران آورده،دو عدد الماس گران بها،به نام های دریای نور و کوه نور،از همه سنگین تر و باارزش تر بوده که مشخصات و تاریخچه ی آنها بدین شرح می باشد:

دریای نور

این الماس که در حال حاضر در موزه ی جواهرات ملی ایران در تهران نگهداری می شود،بسیار قیمتی است،دریای نور یک الماس صورتی رنگ و یکی از بزرگ‌ترین الماس‌های شناخته شده ی جهان و بزرگ‌ترین الماس صورتی جهان است،دریای نور 182 قیراط سنگینی دارد.

الماس دریای نور

الماس دریای نور

الماس دريای نور،پس از قتل نادرشاه در سی خرداد سال 1126 هجری شمسی در فتح آباد قوچان،به نوه ی او شاهرخ ميرزا رسيد،سپس به دست اميرعلم خان خزيمه و بعداً به دست لطفعلی خان زند افتاد،هنگامی که لطفعلی خان به دست آقامحمدخان قاجار شکست خورد،گوهر مذبور به گنجينه ی جواهرات قاجار منتقل گشت،در زمان ناصرالدین شاه،وی آن را به کلاه و بند ساعت و گاهی به سینه اش می زد و برای آن نگهبانی گماشته بود،چنانچه از کتاب “منتظم ناصری” برمی آید،در سال 1258 هجری شمسی،ناصرالدین شاه،نگهبانی آن را به حاجی محمدرحیم خان خازن الملک سپرده بود،بعد از ناصرالدین شاه دریای نور به موزه ی شاهی سپرده شد،هنگامی که محمدعلی شاه،در سال 1288 هجری شمسی،به سفارت روسیه پناهنده شد،آن را با خود به سفارت برد و چیزی نمانده بود که از دست برود،ولی به کوشش مشروطه خواهان بازپس گرفته شد.

کوه نور

این الماس بی نظیر هم اکنون در موزه ی امپراتوری بریتانیا نگهداری می شود و روی تاج متعلق به ملکه الیزابت قرار دارد،کوه نور از الماس های نامی جهان است و انگلیسی ها آن را پادشاه الماس ها می نامند،رنگ و تراش آن بی مانند است.

الماس کوه نور

الماس کوه نور

چیزی که بیش از همه چیز بر بهای آن می افزاید،تاریخچه ی شگفت انگیز آن است:

کوه نور در دست پادشاه “مالوا” از کشورهای شمال غربی هند بوده و در سال 688 هجری شمسی،پس از شکست یافتن شاه مالوا،به دست شاهزاده علاءالدین محمد خلجی،برادرزاده و داماد جلال الدین فیروزشاه افتاد و به دهلی برده شد،همایون پسر بابر که از سال 909 هجری شمسی،بر هند حاکم بود،در پاره ای از زمان توانست صاحب کوه نور شود،بعد از آن هم کوه نور دست به دست شد تا به محمدشاه رسید،می گویند محمدشاه چون این الماس را خیلی دوست داشت،آن را در دستار خود پنهان کرده بود تا به دست نادرشاه نیفتد،اما یکی از کنیزان کاخ شاهی،نادرشاه را آگاه نمود و نادرشاه نیز دستار محمدشاه را به تعارف و شوخی برداشته،بر سر خویش گذاشت و بدین گونه،کوه نور را به دست آورد.

پس از کشته شدن نادر،احمدخان ابدالی دُرّانی،که بعداً در افغانستان برای خود،دستگاه پادشاهی فراهم آورد،آن را تصاحب کرد.

نادرشاه افشار در برابر محمدشاه گورکانی؛نادرشاه با برداشتن دستار محمدشاه که کوه نور در آن مخفی بود،این الماس را به دست آورد

نادرشاه افشار در برابر محمدشاه گورکانی؛نادرشاه با برداشتن دستار محمدشاه که کوه نور در آن مخفی بود،این الماس را به دست آورد

پس از احمدخان،کوه نور به دست،شاه شجاع افتاد،دوست محمدخان افغانی که مردم او را به پادشاهی برگزیده بودند،در سال 1191 هجری شمسی،بر شاه شجاع تاخت و او را به کشمیر و لاهور تبعید نمود،ولی شاه شجاع هنوز کوه نور را به همراه داشت،رانجیت سینگ،پادشاه بیدادگر و خونخوار سیک ها،که او را شیر پنجاب می نامیدند و در آن هنگام در استان پنجاب پادشاهی داشت،خواهان کوه نور شد،زن شاه شجاع،که شوهرش را بی اندازه دوست داشت،به کمک لُرد اکنالد انگلیسی،رانجیت سینگ را وادار نمودند که شاه شجاع را در به دست آوردن تاج و تخت افغانستان یاری کند و در برابر،کوه نور را بگیرد.

رانجیت سینگ این پیشنهاد را پذیرفت و با کمک هایی که به شاه شجاع کرد،او را به تخت پادشاهی افغانستان رسانید و در عوض،کوه نور را گرفت،شاه شجاع به زودی در افغانستان کشته شد و کوه نور در دست رانجیت سینگ ماند تا پس از مرگش به دست پسرش رسید،در سال 1226 هجری شمسی،دولیپ سینگ،پسر کوچک رانجیت سینگ،از انگلیسی ها که در سرتاسر خاک هند،رخنه کرده بودند،شکست یافته و گنجینه هایش به همراه کوه نور به دست انگلیسی ها افتاد،مدتی بعد لُرد دالهوسی،فرماندار کل هندوستان،این الماس را به همراه دو افسر انگلیسی،برای ویکتوریا،ملکه ی بریتانیا،به ارمغان فرستاد و سرانجام در سیزدهم خرداد سال 1229 هجری شمسی،کوه نور در لندن به ملکه ی بریتانیا تقدیم شد.

وزن کنونی کوه نور 105/6 قیراط است،درباره ی این الماس،هندی ها می گفتند که نگهداری آن شوم است،زیرا چندین تن از پادشاهان و مردان نامی که آن را داشته اند،کشته یا بدبخت شده اند.

الماس کوه نور یر تاج ملکه الیزابت

الماس کوه نور بر روی تاج ملکه الیزابت

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,