
در زمستان سال 1346 میلادی،سپاهیان مغول در تلاش برای تسخیر شهر “کافا” (شهری قدیمی واقع در شبه جزیره کریمه،در جنوب اوکراین امروزی و شمال دریای سیاه) آنجا را محاصره کردند،شهری در مرز آسیا و اروپا،مستعمره ی دولت شهر ایتالیایی “جنووا” که یکی از مراکز تجاری بزرگ اروپا بود،اما خیلی نگذشته بود که مغولان علاوه بر […]
در زمستان سال 1346 میلادی،سپاهیان مغول در تلاش برای تسخیر شهر “کافا” (شهری قدیمی واقع در شبه جزیره کریمه،در جنوب اوکراین امروزی و شمال دریای سیاه) آنجا را محاصره کردند،شهری در مرز آسیا و اروپا،مستعمره ی دولت شهر ایتالیایی “جنووا” که یکی از مراکز تجاری بزرگ اروپا بود،اما خیلی نگذشته بود که مغولان علاوه بر مسئله تصرف شهر،با مشکل دیگری هم روبه رو شدند،”موسِس” می نویسد:
«کل سپاهیان تاتار به بیماری مبتلا شدند که آنها را از پا در می آورد و روزانه هزاران هزار نفر را می کشت،همه ی توصیه ها و مراقبت های پزشکی هم بی فایده بود،تاتارها به محض آنکه علائم بیماری روی بدنشان ظاهر می شد،می مردند.»
این بیماری،طاعون بود.
فرمانده مغول که می دید مرض ناشناخته،چه بر سر سربازانش می آورد،اندیشید که از آن،برای ادامه جنگ استفاده کند،”فیلیپ زیگلر” پژوهشگر بریتانیایی می نویسد:
«آنها برای انتشار بیماری در داخل شهر کافا،با منجنیق های بسیار بزرگی اجساد مغول هایی که از طاعون مرده بودند را،به درون دیوارهای شهر پرتاب می کردند،به محض اینکه اجساد پوسیده در میان جنووایی ها فرود می آمد،آنها را از داخل شهر برمی داشتند و به دریا می ریختند،اما داخل شهر محاصره شده،بیش از هرجای دیگری در برابر بیماری آسیب پذیر بود و زمان زیادی طول نکشید که طاعون در داخل شهر به اندازه بیرون آن فراگیر و کشنده شد.»
از زمان محاصره ی مغول ها تا شدت گرفتن بیماری،روزانه بسیاری از اهالی شهر کافا،جان می دادند،آنهایی که جان به در برده بودند،از روی درماندگی در صدد فرار برآمدند،برخی سوار کشتی شدند و از طریق دریای سیاه به سوی جنوب رهسپار شدند،اما خبر نداشتند که این بیماری کشنده را با خود به هر سو می برند،آنها ابتدا طاعون را به قسطنطنیه (شهر استانبول امروزی در کشور ترکیه) شهر بسیار بزرگ و قدرتمند بیزانس در ساحل جنوبی دریای سیاه،بردند.
اما بعد از همه گیری در قسطنطنیه،اتفاق بسیار بدتری در راه بود،قسطنطنیه مرکز تجاری پرازدحامی بود که بازرگانان بخش اروپایی مدیترانه برای داد و ستد به آنجا می آمدند،دلالان و بازرگانانی نیز از سراسر اروپا و آسیا برای فروش کالاهایشان،به این شهر بیزانسی رفت و آمد می کردند،وقتی بازرگانان با کشتی هایشان آن جا را ترک می کردند،این بیماری را هم با خود می بردند،به این ترتیب مرگ سیاه به سوی مدیترانه در جنوب به حرکت در آمد،و از بنادر فلسطین،مصر،شمال آفریقا،یونان،ایتالیا و سرزمین های دیگر گذر کرد و به سمت شمال و شرق حرکت کرد.
در هر روی،این بیماری بخش زیادی از دنیای قدیم را در برگرفت و باعث تلفات بسیار زیادی شد،بیش از 50 میلیون نفر در اروپا و بین 30 تا 40 میلیون نفر هم در مناطق پیرامون آن،جانشان را از دست دادند،تلفات به حدی زیاد بود که،در شهرهای طاعون زده،در مدت کوتاهی گوشه و کنار خیابانها از جسد پر می شد،بسیاری از مردم زندگیشان،در خیابان به پایان می رسید و آنهایی که در خانه شان جان می دادند،فقط زمانی که بوی تعفن جسد فاسد و گندیده شان بلند می شد،همسایگان از مرگشان با خبر می شدند،چیزی که مسئله را بغرنج تر می کرد،معضل دیگری بود،اجساد باید دفن می شدند،اما بیشتر مردم،از ترس اینکه مبتلا شوند،به آنها نزدیک هم نمی شدند،افراد بسیار کمی بودند که حاضر می شدند در ازای دریافت پولهای هنگفت،جنازه ها را دفن کنند،که در بیشتر موارد،این اشخاص،زباله گردها،مجرمان و تهیدستان بودند،علاوه بر آن تعداد بسیار زیادی از حیوانات اهلی و وحشی هم در این همه گیری،تلف شدند.
اوضاع به قدری وحشتناک بود که برادر از برادر،عمو از برادرزاده و خواهر از برادر دوری می جست،بسیار پیش می آمد که زن شوهر را ترک کند،اتفاق تقریبا باورنکردنی آن که پدران و مادران از دیدار و مراقبت از فرزندان بیمار خود گریزان بودند.
در آن زمان هیچ کس حتی به ذهنش خطور هم نمی کرد که عامل شیوع این بیماری کشنده،موش های حامل کنه ای هستند،که همیشه و در همه جا پیدا می شدند،در آن دوران مردم به بودن موش ها در کنار خودشان،عادت کرده بودند و با آن کنار آمده بودند.
از دید بیشتر مردم آن زمان،این بیماری چنان گسترده و منحصر به فرد بود که فقط می شد آن را عذاب الهی دانست و می گفتند و باور هم داشتند،که دنیا دارد به آخر می رسد.

مرگ سیاه
نظرات